•¬کاپل: چانبک | ویکوک •¬ژانر: امگاورس | فلاف | اسمات | عاشقانه •¬خلاصه: فارغ از تمام پیچیدگیها و سختیهای زندگی، اون بیون بکهیون بود؛ امگای زیبایی که مدتهای طولانی در روزمرگیهای پر از آشفتگیاش، به دنبال آلفایی میگشت که با تمام وجود بهش عشق بورزه و بپذیرتش و از مخمصههایی که دچارشه نجاتش بده. بکهیون آرزو داشت تا آلفای جذاب و پولداری نصیبش بشه و اون رو از قرض و بدبختیهایی که تمامی نداشتن، نجات بده... و روزِ بعدی، اون پارک بکهیونی بود که برهنه، در بازوان همسر سکسیاش حبس شده و برقِ حلقهای که چشم هر بینندهای رو خیره میکرد، سندِ واقعی بودن این ازدواج بود؛ در حالی که بکهیون هیچ چیزی از چانیول به یاد نمیاورد و تنها خاطرهای که به یاد داشت، خوابیدنِ شب قبل و آرزوش بود! -من باید باور کنم که تو همسرمی پارک چانیول؟! باورم شه که ازدواج کردیم؟ ═ ∘♡༉∘ ═ #AsteriaAll Rights Reserved