مامان یونا و بابای جونگ کوک با هم ازدواج میکنن و اون دو تا مجبور میشن تو یه خونه زندگی کنن. یه روز یونا دزدیده میشه و میفهمه که ناپدریش خلافکاره. تا این که...
ژانر: رمنس، جنایی، مافیایی، مدرسه ای
-بهم دست نزن عوضی د میگم ولم کن
--این تازه شروعشه خانوم کوچولو هنوز که کاری باهات نکردم
•بلند خندید چهره اش زیر نور مهتابی ترسناکتر از همیشه بود یا شایدم زیباتر نمیدونم ولی چشماش عجیب قلبم به اتیش میکشید در عین حال بدنم به لرزه مینداخت ...•