You can't trust me! [L.S]
  • مقروء 14,365
  • صوت 1,944
  • أجزاء 8
  • مقروء 14,365
  • صوت 1,944
  • أجزاء 8
إكمال، تم نشرها في فبر ٢١, ٢٠٢١
للبالغين
[Completed]

《اگه کسی ازم بپرسه "زندگی چطور پیش میره؟"
من میشینم و داستان ۳روز از عمرم رو دوباره و دوباره براش تعریف میکنم.
چون زندگی پوچ و نامفهوم من خلاصه شده تو همون ۳ روز!
زندگی من فقط و فقط شامل ۳روزه! قبل و بعدش صرفا ‌بودنِ محضه... بودنی که هر ثانیه اش برام عذاب بوده وهست!
اینکه چطور توی ۳روز دوباره متولد شدم و بعد... زنده بگور! طوریکه به یکباره روح پلیدم جوانه زد و نفسی گرفت؛
جوانه هایی که قبل شکفتن و سبز شدن، روی تنم خشکیدن و من رو تا ته خاک کشوندن!
۳روزی که مدام ازش فرار میکنم!
هنوزم طعمش نوک زبونمه، حسش میکنم و حسرتش رو میخورم!
ولی هنوز هم نفهمیدم،
تلخ بود یا شیرین؟!
هرچی که بود، من هنوز هم زخمهاشو به دوش میکشم... زخم هایی که از وجودشون دوباره جون میگیرم و با به یاد اوردنشون دوباره میمیرم...》

⚠️این داستان صحنه هایی داره که ممکنه با روحیات هرکسی سازگار نباشه
جميع الحقوق محفوظة
قم بالتسجيل كي تُضيف You can't trust me! [L.S] إلى مكتبتك وتتلقى التحديثات
أو
إرشادات المحتوى
قد تعجبك أيضاً
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ بقلم meral_writ
38 جزء undefined أجزاء مستمرة
Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کله زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg
Don't let it break your heart [L.S] *Completed* بقلم darya_stylinsonff
55 جزء undefined أجزاء إكمال
مهم نیست چه اتفاقی برات میوفته حتی اگه سخت بود حتی اگه هرچی تلاش کردی کافی نبود حتی اگه به عمق تاریکی رسیدی نذار بکشتت نذار قلبتو بشکنه 💙💚 ___________________________ Hey guys خب من دارم این فن فیک رو در حالی شروع میکنم که اکانت شخصی خودمو توی واتپد ساختم و نه تنها بلد نیستم درست باهاش کار کنم بلکه هیچیم فالوور ندارم😐 ینی در فلک زده ترین و شخمی ترین حالت ممکن اماااا در نهایت تصمیم گرفتم اولین فن فیکم رو پابلیش کنم چون خیلی دوسش دارم و فک میکنم واقعا داستان قشنگیه (امیدوارم شما هم اینجوری فک کنین) و اینکه من این فن فیک رو همین الانشم تا نصفه نوشتم و فقط آپ کردنش مونده و آدمی هم نیستم که اهل نصفه ول کردن فن فیک باشم چون به نظرم این کار توهین بزرگی به مخاطبه و یه سری اطلاعات کلی درباره فن فیک بهتون میدم تا بفهمین با سلیقتون جوره یا نه💚💙 هری تاپه اسماتم داره ( اخطار بهتون میدم نگران نباشین) داستان از زاویه دید هری ولی به صورت سوم شخص نوشته شده تا بیشتر به ابعاد مختلف داستان تسلط داشته باشم و اینکه اون اوایل داستان یکم طول میکشه تا به مومنتای مورد علاقتون برسه ولی وقتی برسه قول میدم خوب برسه😁😂 همین دیگه خیلی حرف زدم امیدوارم حمایتاتونو ببینم 😍😍😍