Phoenix
  • Reads 8,504
  • Votes 2,396
  • Parts 33
  • Reads 8,504
  • Votes 2,396
  • Parts 33
Complete, First published Feb 22, 2021
Mature
تحمل کردن یا فرار؟
ظرفیت تحمل آدما مثل یه لیوان با یه حجم مشخصه و ممکنه روزی با یک قطره اون لیوان سرریز بشه.
تحمل سرریز شد و بدون فکر کردن به چیز دیگه‌ای همه‌ی گذشتشو پشت سرش گذاشت.

☯︎نویسنده:leucanthemum 
☯︎کاپل اصلی: کریسهو
☯︎کاپل فرعی: شیوهان، چانبک، کایسو.
☯︎روز های آپ: _
☯︎وضعیت: پایان یافته
۸/بهمن/۱۴۰۰
All Rights Reserved
Sign up to add Phoenix to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
𝐈 𝐅𝐞𝐥𝐥 𝐈𝐧 𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐈𝐧 𝐓𝐡𝐞 𝐅𝐚𝐥𝐥 by Strawwilly
13 parts Complete
" تو شبیه برگ های درحال سقوط پاییزی بودی. بهم لبخند میزدی و با چشم های فریبنده عسلی رنگت بهم میفهموندی قراره تا ابد کنارم داشته باشمت و نگران از دست رفتنت نباشم و من درحالی که چشم های غمگین و سقوطت رو میدیدم باز هم بهت اعتماد کردم و حالا نقاشِ دیوونه ای هستم که چهره زیبای معشوقه پنهانش رو میکِشه و لب های دو بعدیش رو میبوسه. چیشد که توی فصل نارنجی و نسکافه ای رنگ عاشقت شدم، الهه ی پاییزی من؟ " . . . الهه پاییزی ای که عاشق انسانی فانی میشه. اون نقاش مو فرفریِ خجالتی به شدت براش آشنا بوده و احساس میکرده سال ها میشناستش. بکهیون بر خلاف قوانین دنیاشون خودش رو به انسان مورد علاقه اش نشون میده. سرنوشت چطور اجازه میده اونا کنار هم قرار بگیرن؟! 🌒🍃 -- • ~فـیکشـن: مـن تـو پـاییـز عـاشـق شـدم • ~ کــاپل:چـانبڪ • ~ ژانـر:رمـنس ، فانتـزی ، درام • ~ وضعیـت:کـامـل شـده • ~ نـویسـنـده: لـونـا
"Metanoia" [Complete] by RayPer_Fic
46 parts Complete
•¬‌کاپل: کایسو | چانبک •¬‌ژانر: گرگینه ای | ماوراطبیعی | انگست | اسمات •¬‌خلاصه: همه چیز جمع شده بود توی یه رستوران قدیمی که مشتریای ثابت خودش رو داشت و بیشتر اوقات خلوت بود. یه رستوران که به وسیله افراد عجیبی گردونده میشد که فقط به ظاهر میتونستن کنار هم دووم بیارن، چون باطنا هیچکدوم از رازهایی که تو سینه هاشون پنهان کرده بودن حرفی نمیزدن. شرایط برای آشپز و گارسونی که حتی از شنیدن بوی همدیگه نفرت داشتن و با وجود رئیسشون که از قضا یه آلفا بود به سختی کنار هم دووم می آوردن، وحشتناک تر بود. بکهیون سال ها بود که به زندگی بی دردسر انسان ها عادت کرده بود، اما هرگز به بتای رستوران محبوب و ساکتش که حالا تبدیل به جاذب دردسر شده بود عادت نداشت. اول که یک گرگ گند اخلاق عصبی رو به رستورانش کشوند، و حالا هم داشت جون میکند تا از یک خطر بزرگ بغل گوشش جون سالم به در ببره. کی فکرشو میکرد توی رستورانش یه حابل خفته داشته باشه؟! ═ ∘♡༉∘ ═ #Respina🍁
༺𝑩𝒆𝒊𝒏𝒈 𝑨 𝑷𝒂𝒓𝒌 | 𝒫ℯ𝓇𝓈𝒾𝒶𝓃 𝓉𝓇𝒶𝓃𝓈𝓁𝒶𝓉𝒾ℴ𝓃༻ by BIueCloud
40 parts Complete
─من و چانیول، وقتــی بـچه بودیم بهتــرین دوسـت‌های هم به حسـاب مـی‌اومدیم. اون یه دوسـت‌دختـر داشــت. ولی وقتــی پدربزرگ‌ـامون خـواستـن باهـم ازدواج کنیــم، مجبـور شـد باهـاش بهـم بـزنـه؛ با دختـری که واقعـاً عاشـقـش بـود. مـن عاشــقشم اما اون نمیـدونه و برای من سخـته که بخـوام این احساسات‌رو برای حـفظ دوسـتی ای که دیگه وجــود نداره توی ســینه‌ام نگــه دارم. ༆𝓝𝓪𝓶𝓮: Being A Park ༆𝓖𝓮𝓷𝓻𝓮: کالج، انگست، امپرگ، عاشقانه ༆𝓒𝓸𝓾𝓹𝓵𝓮: چانبک، کایسو ༆𝓣𝓻𝓪𝓼𝓵𝓪𝓽𝓸𝓻: 𝑩𝒍𝒖𝒆𝑪𝒍𝒐𝒖𝒅☃︎ ༆𝓢𝓽𝓪𝓽𝓮𝓶𝓮𝓷𝓽: #Full ༆𝒜𝓰𝓮𝓼: +15 🏅𝑹𝒂𝒏𝒌𝒊𝒏𝒈𝒔: 1 in #چانیول 1 in #بکهیون 1 in #چانبک 1 in #بکیول 1 in #کایسو 1 in #کای 1 in #فارسی 1 in #فنفیکشن 1 in #گی 1 in #ترجمه 1 in #اکسو 1 in #انگست 1 in #lgbtq 1 in #chanbaek 1 in #Kaisoo 1 in #Kai 1 in #Baekhyun 1 in #Baekyeol 2 in #Romance 2 in #Chanyeol 2 in #Exo 2 in #mpreg
Shine in the dark by haniehislamy
35 parts Ongoing
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، اسمات ، انمیز تو لاورز ، تراژدی ، انگست (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخشه! ] نویسنده : هانا
You may also like
Slide 1 of 10
𝐈 𝐅𝐞𝐥𝐥 𝐈𝐧 𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐈𝐧 𝐓𝐡𝐞 𝐅𝐚𝐥𝐥 cover
Ant Ant cover
[Reasons For Tao,kris&luhan To Leave] cover
"Metanoia" [Complete] cover
༺𝑩𝒆𝒊𝒏𝒈 𝑨 𝑷𝒂𝒓𝒌 | 𝒫ℯ𝓇𝓈𝒾𝒶𝓃 𝓉𝓇𝒶𝓃𝓈𝓁𝒶𝓉𝒾ℴ𝓃༻ cover
Fate/ تقدیر cover
SWITCH  cover
Shine in the dark cover
fox cover
Satisfaction(Minibook) cover

𝐈 𝐅𝐞𝐥𝐥 𝐈𝐧 𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐈𝐧 𝐓𝐡𝐞 𝐅𝐚𝐥𝐥

13 parts Complete

" تو شبیه برگ های درحال سقوط پاییزی بودی. بهم لبخند میزدی و با چشم های فریبنده عسلی رنگت بهم میفهموندی قراره تا ابد کنارم داشته باشمت و نگران از دست رفتنت نباشم و من درحالی که چشم های غمگین و سقوطت رو میدیدم باز هم بهت اعتماد کردم و حالا نقاشِ دیوونه ای هستم که چهره زیبای معشوقه پنهانش رو میکِشه و لب های دو بعدیش رو میبوسه. چیشد که توی فصل نارنجی و نسکافه ای رنگ عاشقت شدم، الهه ی پاییزی من؟ " . . . الهه پاییزی ای که عاشق انسانی فانی میشه. اون نقاش مو فرفریِ خجالتی به شدت براش آشنا بوده و احساس میکرده سال ها میشناستش. بکهیون بر خلاف قوانین دنیاشون خودش رو به انسان مورد علاقه اش نشون میده. سرنوشت چطور اجازه میده اونا کنار هم قرار بگیرن؟! 🌒🍃 -- • ~فـیکشـن: مـن تـو پـاییـز عـاشـق شـدم • ~ کــاپل:چـانبڪ • ~ ژانـر:رمـنس ، فانتـزی ، درام • ~ وضعیـت:کـامـل شـده • ~ نـویسـنـده: لـونـا