𝙇𝙞𝙛𝙚 𝙄𝙣 𝙔𝙤𝙪𝙧 𝙀𝙮𝙚𝙨-sope - ➸𝐿𝑜𝑙𝑜 𝑐ℎ𝑎𝑛 - Wattpad

Story cover for 𝙇𝙞𝙛𝙚 𝙄𝙣 𝙔𝙤𝙪𝙧 𝙀𝙮𝙚𝙨-sope by lolo_chan7

𝙇𝙞𝙛𝙚 𝙄𝙣 𝙔𝙤𝙪𝙧 𝙀𝙮𝙚𝙨-sope

Reads 7,495
Votes 1,572
Parts 22

Reads 7,495
Votes 1,572
Parts 22

fic hopega hopegi hoseok jhope jikook kookmin namjin sope suga vkook yoongi yoonseok بی‌تی‌اس جانگکوک جین جیهوپ سپ شوگا نامجون نامجین هوسوک هوپگا هوپگی وی

هیچ کس اما در جهان نمیدانست...
که زندگی در دستان کیست!

ژانر: فانتزی، تخیلی، ماجراجویئ، درام،جادو،روانشناختی
کاپل اصلی: سپ
کاپل فرعی: ویکوک،کوکمین،نامجین

روز های اپ: نامشخص👐
☁️🌙All Rights Reserved

fic hopega hopegi hoseok jhope jikook kookmin namjin sope suga vkook yoongi yoonseok بی‌تی‌اس جانگکوک جین جیهوپ سپ شوگا نامجون نامجین هوسوک هوپگا هوپگی وی

Table of contents

22 parts

Sign up to add 𝙇𝙞𝙛𝙚 𝙄𝙣 𝙔𝙤𝙪𝙧 𝙀𝙮𝙚𝙨-sope to your library and receive updates

or

Content Guidelines

You may also like

dark boundaries|دارک بوندریز by AREZO2316

نام فیک dark boundaries (دارک بوندریز) ژانر:درام روان‌شناختی، فانتزی، AU، تراژدی ---- یه اشتباه کافی بود تا همه‌چیو از دست بده همکاراش، عزیزاش، و خودش. تصمیم می‌گیره تمومش کنه... ولی مرگ، براش پایان نیست. وقتی چشم باز می‌کنه، دیگه اون آدم سابق نیست. توی بدن یه خواننده جوونه، وسط دنیایی پر از نور، فریاد و دروغ. دنیایی که هیچ‌چیزش واقعی نیست... جز یه نگاه آشنا. ---- «چرا فقط راجع بهش حرف نمی‌زنی؟» صدای تهیونگ لرز داشت؛ انگار بین بغض و خشم گیر کرده بود. «صداها خاموش نمی‌شن... فکر می‌کردم فرار کردن آسونه...» «ولی الان... بعدِ دیدن و شناختنِ تو... انگار پاهام شکستن.» جونگکوک جلوتر رفت، صدای نفسش نزدیک گوشش لرزید: «یعنی الان میترسی فرار کنی؟» تهیونگ : «ترس واقعی اینه... بدون تو نفس بکشم.» #تهکوک #کوکوی #ویکوک #ورس #یونمین

Koko and Meow |au| by Itsshadowbaby

تبدیل شدن گربه زخمی ای که به خونه‌ش آورده بود، میتونست آخرین چیزی باشه که جونگ‌کوک انتظارش رو داشت! "-لعنتی چشمات... بگذریم، لطفا بهم بگو این یه خواب فاکیه و تو واقعا دم و گوش نداری." "+دارم... میخوای دست بزنی؟" "-چی؟!!" کاپل: کوکوی - هر جمعه آپ میشه

soul prison | زندان روح by niyaz-army

خلاصه: تهیونگ فقط یه روح بی‌گناه بود که اتفاقی دشمن هزارساله‌ی ارواح رو از زندان نجات داد؛ ولی این واقعا یه اتفاق بود؟ کاپل اصلی: کوکوی کاپل فرعی:نامجین، یونمین ژانر: انگست، عاشقانه، اسمات، دارک، رازآلود، فانتزی، امپرگ نویسنده: نیاز

The family by ZahraAmini4

خانواده جانگ، کیم و جئون، سه تا خانواده که سختی های زیادی رو از سر گذروندن و حالا با ماجراهای جدیدی رو به رو می شن. اینکه چطور قراره اونها رو از سر بگذرونن، باید بخونیم🤷🏼‍♀️ این فیک فصل دوم فیک I'm not omega هستش ولی احتمالا اگه اون رو هم نخونده باشید مشکلی باهاش نخواهید داشت ولی خوشحال می شم به فصل اول هم سری بزنید. این فصل بر خلاف فصل اول که یه ذره سمت تیر و تفنگ رفت خشن نیست و مشکلاتی که باهاش روبرو می شن روزمره و عادیه. پس منتظرتونم❤️

AKOMO by A_Z2528L

+ تو اول برو بالا، منم پشت سرت میام - اگر بیوفتم من رو میگیری ؟ + نه، ولی توی مسیر برات دست تکون میدم ... (خلاصه داستان در پارت اول همین بوک قرار گرفته) #1 one direction #1 1d #1 zayn

Lutan | Kookmin by Mary_hoope

جیمین هیچوقت فکر نمیکرد زندگیش با یک ازدواج اجباری زیر و رو بشه، ازدواجی که نه با عشق بلکه از سر بازی قدرت جونگکوک شروع میشد! برشی از داستان: _فکر کردی کی هستی که اینطور با من حرف میزنی هوم؟ _کسی که...سرش قمار...شده! ژانر: امگاورس، امپرگ، انگست، اسمات و..

My crazy black cat | گـربه سیـاهِ دیوونـه‌ی مـن by rabiinnn

Writer:Rabin Couple:Hyunlix Ganrs:smut,Fluff,Daily life,romance,hybrid,Fantasy __________________________________________________ تـوی یه روزه بـارونـی درحـالی که داشـت از مدرسـه بـرمی‌گـشــت خونـه و کـلِ راهو بخـاطره بـارون و سرمـا میدوید تـازود تر برسـه که درآنـی‌ چشـمـش به گربـه‌ی سیـاهی افتـاد که از سرمـا به خـودش مـی‌پـیچـید..!! ژانـر:اسمـات،رومـس،فـلـاف،هـایـبرد،دیلـی‌لایـف،فـانتـزی کاـپـل:هیـونلیکـس روزهـای آپ:یـکـشـنـبـه

/My BeAutEous/ by Don_Mute

/Larry Stylinson Fantasy Short Story/ "میگن عشق...درد رو تسکین میده. وقتی کسی که دوست داری رو بغل میکنی، برای چند ثانیه، هیچ چیز دیگه ای مهم نیست..." "من، خیلی منتظر موندم تا بغلت کنم...هری! من خیلی منتظر موندم که دردامو تسکین بدی، من خیلی منتظر موندم که واسه همیشه مال من بشی، من خیلی منتظر موندم تا صدات بزنم: زیبای من" دارای اسمات میباشد و ففیک ژانرش عاشقانه هست🚫 ///////////////////////////// #1_fairy #2_faction

Mellilla by adyasii

مدرسه یک خوابگاه مشترک برای گوشت‌خوارها و گیاه‌خوارها زده بود و جونگکوک به خاطر شوخی دوست‌هاش مجبور بود با یک جگوار سیاه هم‌اتاقی بشه. Genre: AU, Hybrid, Little Comedy, Fluff, Smut Couple: VKook , KookV Write: Adya

اسب سیاه by Robi963

رمان *اسب سیاه* داستانی عاشقانه و پراحساس است که در بستری از چالش‌های خانوادگی، رازهای گذشته و رویاهای آینده روایت می‌شود. نیکا، دختری مستقل و مصمم، با روحیه‌ای آزاد اما زخم‌خورده از خاطرات کودکی، در مسیر زندگی‌اش با کیان، جوانی مرموز و پیچیده با گذشته‌ای مبهم، روبه‌رو می‌شود. رابطه‌ی پر فراز و نشیب این دو، که از یک دیدار تصادفی آغاز می‌شود، آن‌ها را به سفری عاطفی می‌کشاند که در آن باید با حقیقت‌های تلخ، انتخاب‌های دشوار و قدرت بخشش روبه‌رو شوند. آیا می‌توانند از سایه‌های گذشته رهایی یابند و آینده‌ای مشترک بسازند؟ یا صرفا باید هر کدام به دنبال خواسته های خود بروند ؟ عشق یا منطق؟ منفعت شخصی یا فداکاری؟

You may also like

Slide 1 of 10

dark boundaries|دارک بوندریز cover

Koko and Meow |au| cover

soul prison | زندان روح cover

The family cover

Lutan | Kookmin cover

My crazy black cat | گـربه سیـاهِ دیوونـه‌ی مـن cover

/My BeAutEous/ cover

dark boundaries|دارک بوندریز

نام فیک dark boundaries (دارک بوندریز) ژانر:درام روان‌شناختی، فانتزی، AU، تراژدی ---- یه اشتباه کافی بود تا همه‌چیو از دست بده همکاراش، عزیزاش، و خودش. تصمیم می‌گیره تمومش کنه... ولی مرگ، براش پایان نیست. وقتی چشم باز می‌کنه، دیگه اون آدم سابق نیست. توی بدن یه خواننده جوونه، وسط دنیایی پر از نور، فریاد و دروغ. دنیایی که هیچ‌چیزش واقعی نیست... جز یه نگاه آشنا. ---- «چرا فقط راجع بهش حرف نمی‌زنی؟» صدای تهیونگ لرز داشت؛ انگار بین بغض و خشم گیر کرده بود. «صداها خاموش نمی‌شن... فکر می‌کردم فرار کردن آسونه...» «ولی الان... بعدِ دیدن و شناختنِ تو... انگار پاهام شکستن.» جونگکوک جلوتر رفت، صدای نفسش نزدیک گوشش لرزید: «یعنی الان میترسی فرار کنی؟» تهیونگ : «ترس واقعی اینه... بدون تو نفس بکشم.» #تهکوک #کوکوی #ویکوک #ورس #یونمین