سلام کیوت ها این داستان درباره مقدمهٔ ظهور ضد مسیح و لوکیشن اون در یه ایران خیالی در آینده هست. خوشبختانه داستان نوشته شده و کامله، فقط باید زحمت آپلود کردنش رو بکشم. ژانر داستان تخیلی و 80% استریت و 20% گی هست. اگه به ژانر گی علاقه دارین، اینو از دست ندین، چون دارم ادامه ش رو مینویسم که 90% گی ئه. کاراکتر اصلی داستان یه دختر 22 ساله ست به نام هلیا که داستان از زبون اونه، که توی دایره جرم شناسی پلیس کار میکنه و زندگیش با دیدن پسری به اسم مانی دستخوش کلی تغییر میشه. تا صفحه آخر نمیتونید پیش بینی کنید چه اتفاقی قراره بیفته. برا نوشتن این داستان خیلییییی وقت گذاشتم و خیلی تحقیق کردم، به حمایت شما نیاز دارم گایز