The Serpent's Blood Diamond
2 parts Ongoing "الماسِ خونینِ مار"
جسم سختی به گلوش فشار میاورد و باعث درد وحشتناکی تو اون ناحیه میشد. چشم هاش میسوخت ولی حتی نمیتونست اشک بریزه. بدنش به شکل وحشتناکی میلرزید اما با این حال انگار همه بدنش تبدیل به سنگ شده بود، حتی توانایی تکون دادن انگشت هاش رو هم نداشت. بدون اینکه حتی پلکی بزنه با چشم های سرخ و براقش به دست هاش که با اون مایع لزج و سرخ پوشیده شده بود نگاه میکرد.
"من اشتباه کردم" این تنها جمله ای بود که تو ذهنش میچرخید.
________
چی میشه اگه ۸ تا آدمی که به ته خط رسیدن بخوان برای آخرین بار سکه شانس شون رو پرتاب کنن و سرقتی غیرممکن رو انجام بدن؟
یک خلافکار / یک پزشک / یک اشراف زاده ترد شده/ یک قاتل/ یک جیب بر/ یک قمارباز / یک بندباز سابق سیرک / یک جواهرساز