-کامل شده اگر زمستان بگويد : بهار در قلب من است، چه كسى زمستان را باور مى كند؟ در هر نقطه اى عشقى نهفته است. خلاصه : همه چیز از اون سرفه های وحشتناک شروع شد اونم درست زمانی که با لبخند جذابت جلوم ظاهر میشدی و ضربان قلبم رو به بازی می گرفتی بهم میگفتی بهتره یه سر به مطبت بزنم ، نگرانی توی چشم هاتو میدیدم ، من برای تو یه برادر بودم سهون ، اینو قبول کرده بودم و مرگ رو پذیرفته بودم ...عشق من نسبت به تو تا ابد یک راز باقی می موند درست مثل شکوفه های پرتقالی که توی سینم شکوفا میشدن تو یه میوه ممنوعه بودیAll Rights Reserved