درست زمانی که نمیتونی به هیچکس اعتماد کنی، کل دنیا دشمنن و آشنا ترینت غریبه ست
زمانی که مجبوری نفرتت و پشت لبخندت قایم کنی تا کسی متوجه سیاهی حس انتقام درونت نشه....
درست همون لحظه، شاید ناخواسته ولی اجازه ورود غریبه ای به زندگیت و میدی و اون شنونده ای میشه برای حرف هایی که تاحالا رو دلت سنگینی میکردن
شاید همون غریبه یه روز بشه آشنا ترین آشنا...
درک عشق واقعا سخته ، هفته ها ، ماه ها و شاید هم سال ها درگیر درک چیزی باشی که تا به امروز بهش ایمان نداشتی و فکر میکردی صرفا توی قصه های بچه هاست
انگار کل دنیا دست به دست هم میدن تا زمانی برای طعم فراموش نشدنی عشق نداشته باشی
عشق و توی عالم مستی چشیدم و ذره ذره ی وجودم و بخاطرش از دست دادم
مثل ماهی که به دست خورشید به اسارت گرفته شده
اتفاق های بعد از اون، ارزشش و داشت؟
فکر کردن به آینده ای که ماه و خورشید در کنار هم باشن هم گنگ و بی معناست
به هرحال ماه همیشه دور از خورشید بوده و حکم آینه ای برای درخشش بی پایان اون داره
----
name: the mirror of the sun
genre: smut, angst, slice of life, mysteries
main couple: MinV
Other couple: Jikook , Vkook (friendship)
-چرا اجازه نمیدی به سیگار لب بزنم؟
_چون نمیخوام به چیزی جز من معتاد شی.
✡⟷✧⟷✡
اون مَردِ تنها برای من حکمِ اکسیژن رو داشت،کنارِش نفس میکشیدم، یادم میرفت چه گذشته ی بی معنی ای داشتم، ریه هام پر میشد از عطرِ همیشگیش"همون سیگارِ قهوه ای،همونکه هرزگاهی بهش حسادت میکردم، چرا باید اینقدر خوش شانس میبود که بین لبهای تهیونگ جا خوش میکرد؟ اونجا متعلق به زبونِ من بود!"هر چند، هنوز هم دوست داشتم بین لبهای معشوقهم ببینمش، وقتی دودِ سیگار رو ازبین لبهای نمدارِش به بیرون دعوت میکرد، قلبِ من یک تپش رو جا می انداخت،حتی سیگار کشیدنش هم پرجذبه و مسخ کننده بود، حتی اون دودِ خوش شانس هم وقتی از بین لبهای رییس کیم خارج میشد توی هوا به رقص در میومد!
ᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒ
🖤کاپلها : تهکوک(اصلی)_چانبک_جونگمین
🤍نویسنده: لیلی(--ladykim)
🖤ژانر: رمنس.درام.جنایی
🖤محدودیت سنی : 18+
چنل تلگرامِ فیکشن:Aezraelschild@
#vkook #taekook #chanbaek #kai
#jimin #mafia #police #lisa #rose #chaelisa