The Mirror Of The Sun
  • Reads 5,669
  • Votes 683
  • Parts 19
  • Reads 5,669
  • Votes 683
  • Parts 19
Ongoing, First published Apr 02, 2021
درست زمانی که نمیتونی به هیچکس اعتماد کنی، کل دنیا دشمنن و آشنا ترینت غریبه ست
زمانی که مجبوری نفرتت و پشت لبخندت قایم کنی تا کسی متوجه سیاهی حس انتقام درونت نشه....
درست همون لحظه، شاید ناخواسته ولی اجازه ورود غریبه ای به زندگیت و میدی و اون شنونده ای میشه برای حرف هایی که تاحالا رو دلت سنگینی میکردن 
شاید همون غریبه یه روز بشه آشنا ترین آشنا...
درک عشق واقعا سخته ، هفته ها ، ماه ها و شاید هم سال ها درگیر درک چیزی باشی که تا به امروز بهش ایمان نداشتی و فکر میکردی صرفا توی قصه های بچه هاست 
انگار کل دنیا دست به دست هم میدن تا زمانی برای طعم فراموش نشدنی عشق نداشته باشی 
عشق و توی عالم مستی چشیدم و ذره ذره ی وجودم و بخاطرش از دست دادم 
مثل ماهی که به دست خورشید به اسارت گرفته شده 
اتفاق های بعد از اون، ارزشش و داشت؟ 
فکر کردن به آینده ای که ماه و خورشید در کنار هم باشن هم گنگ و بی معناست 
به هرحال ماه همیشه دور از خورشید بوده و حکم آینه ای برای درخشش بی پایان اون داره

----

name: the mirror of the sun 

genre: smut, angst, slice of life, mysteries 

main couple: MinV

Other couple: Jikook , Vkook (friendship)
All Rights Reserved
Sign up to add The Mirror Of The Sun to your library and receive updates
or
#171ویمین
Content Guidelines
You may also like
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ by meral_writ
36 parts Ongoing
Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کله زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg
You may also like
Slide 1 of 10
Before you (I thought I had it all) | Kookv cover
Deadly human weapon
   cover
محکوم به عشق cover
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ cover
𝗦𝗵𝗮𝗺𝗲ⱽᵏᵒᵒᵏ ᵃᵘ cover
Love me again cover
𝐕𝐞𝐭𝐢𝐯𝐞𝐫🌱 cover
My you  cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
•• Supreme ••  cover

Before you (I thought I had it all) | Kookv

28 parts Ongoing

جئون جونگکوک هر چیزی که فکرش رو می‌کنید داشت. بیزینس، پول، قدرت. هر کسی که اون رو می‌دید براش روی زانو هاش میوفتاد، ولی جونگکوک ذره ای اهمیت نمی‌داد. اوضاع به همین منوال بود، تا وقتی که یه پسر مو نقره ای وارد زندگیش شد. "عزیزم، باید زمین انداختن چیز ها رو تموم کنی." جونگکوک خودکار رو برداشت و به دست پسر داد، از قرمز شدن گونه هاش لذت می‌برد. "آم، درسته...اسم من تهیونگه. امشب من قراره سفارش تون رو بگیرم. چی دوست دارید سفارش بدید؟" فاک. Couple: Kookv. Genre: Romance, daily life, smut. Translator: Asal. Author: Es_and_Em.