Broken
  • مقروء 7,291
  • صوت 1,115
  • أجزاء 10
  • مقروء 7,291
  • صوت 1,115
  • أجزاء 10
مستمرة، تم نشرها في أبريل ٠٥, ٢٠٢١
• Name: Broken
• Couple: Hyunin , Minsung
• Genre: Au , Romance , School life , angst , Smut
• Writer: Yoonisa , Alooche


- هی پسر، ببین کی اینجاست!
با صدای چان سرش رو بالا آورد و بزاق دهنش رو پایین فرستاد.
مینهو روی صندلی کنارش نشست و چند دقیقه بعد از صدای دست زدنش، تمام دانش‌آموز ها سالن غذاخوری رو خالی کردن.
جونگین با ناخن، پوست کنار انگشت شستش رو کند. سرش رو پایین انداخت و با صدای ضعیف و لرزونی گفت : 
- چی..چی ازم می‌خواین؟
+ یانگ جونگین کاری که بهت گفتیم رو انجام دادی؟
جونگین اما جوابی برای سوال چان نداشت. چطور می‌تونست برگه امتحان ترمش رو سفید تحویل بده، اونم وقتی مطمئن بود با اینکار تنبیه سختی از جانب خانوادش انتظارش رو میکشه؟
بعد از مکث طولانیش، پسر مو خرمایی سیلی نسبتا محکمی به صورتش زد و ظرف کیمچی رو روی صورت و لباسش خالی کرد.
- یا! زبونت رو موش خورده؟ نشنیدی چی گفت؟

-

هشدار: این داستان شامل صحنه‌های ناخوشایند از جمله آزارجنسی، خشونت فیزیکی و کلامی، تحقیر و خشونت مدرسه ای است.
جميع الحقوق محفوظة
قم بالتسجيل كي تُضيف Broken إلى مكتبتك وتتلقى التحديثات
أو
#151straykids
إرشادات المحتوى
قد تعجبك أيضاً
rebellious(سرکش)  بقلم Querencia_Metanoia
29 جزء undefined أجزاء مستمرة
برشی از فیک ☆☆☆☆☆ یونگی-تو چیکار کردی تهیونگ؟! دستی با کلافگی بین حجم موهای مشکی و نرمش کشید: - من از اون پسر شکسته کسی رو ساختم که هیچکس حریفش نمیشه و به هرچی که میخواد میرسه. کمی مکث کرد و ادامه داد: -فقط یه مشکلی هست... پسر روبه روش کنجکاو شد: -چه مشکلی؟! لبش رو با کلافگی گاز گرفت: - چیزی که اون الان بدجوری میخوادش... ویسکی رو یه نفس خورد و آروم گفت: -اون منو میخواد. ☆☆☆☆☆☆☆ لبهای نرمش رو به گوش ته کشید و درحالی که روی لاله ی گوشش رو میبوسید زمزمه کرد: - ددی میدونه که چقدر جذاب و سکسیه؟ تهیونگ گردنش رو کج کرد تا گوشش رو ازش دور کنه اما هدف بعدی لبهای کوچیک کوک گردنش بود. درحالی که لبهاش رو به گردنش چسبونده بود، عطر پوست نازک کنار شاهرگش رو نفش کشید و بازم زمزمه کرد: - تمام وجودت زیبا به نظر میرسه. ته بیخیال زمزمه کرد: - جدا؟! کوک بی صدا روی گردنش لب زد: - بلاخره تسلیمت میکنم و به دستت میارم. ☆☆☆☆☆☆☆☆☆ نگاهی به چشم های نگران جیمین انداخت و گفت: یونگی-هیولایی که اون با دستهای خودش ساخته اگر امشب نتونه تهیونگ رو به دست بیاره همه جا رو به خون میکشه و ته هم اینو میدونه پس مجبوره بهش اجازه ی پیش روی بده Couple: kokv, vkok, mingi, yonmin, namjin Genre: mafia, action, drama , romance, smut, verse Winter: hediyeh
𝙄'𝙢 𝙋𝙖𝙞𝙣, 𝙃𝙚 𝙄𝙨 𝘾𝙪𝙧𝙚! بقلم Shina9897
22 جزء undefined أجزاء مستمرة
جدا کردن دست پسر که با گستاخی کمرشو گرفته بودو به دیوار پشت سرشون تکیه اش داده بود، کمتر از سه ثانیه طول میکشید اما بی حوصله چشماش رو توی حدقه چرخوند و ترجیح داد بی حرکت بمونه. البته این خونسرد موندش تا موقعی ادامه داشت که نفس های داغ پسرو توی گردنش حس نکنه! _ بزار وارد قلبت بشم چشم عسلی! این سد دفاعی که بین خودمون کشیدیو بشکن و اجازه بده دستام جز به جز تنت که چیزی جز سرما و بی مهری ندیده تسکین بدن! دندون هاش رو از خشم و بی پروایی پسر روی هم فشردو طی یک حرکت ساده و حرفه ای با دست آزادش دست پسرو از دور کمرش پس زد و در حالی که با لذت به صورت تو هم رفته از دردش که ناشی از پیچوندن مچ دستش بود، خیره میشد با لحن سردی غرید. _از حدت فراتر نرو جئون! برام شکوندن دست هایی که دم از تسکین دادنشون میزنی راحت تر از آب خوردنه! ________________________________ ترسیده و مضطرب با دستای لرزون سعی کرد حلقه دست های محکم و خشنی که مثل مار به دور تنش پیچیده بود رو از خودش جدا کنه اما بی فایده بود. _چ..چی از جونم میخوای؟ ولم...کن!! _برمیگردی به آغوشم...جایی که بهش تعلق داشتی جئون..! 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲:𝗞𝗢𝗢𝗞𝗩,𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞,𝗦𝗘𝗖𝗥𝗘𝗧 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲:𝗥𝗼𝗺𝗮𝗻𝗰𝗲, 𝗥𝗲𝗮𝗹 𝗹𝗶𝗳𝗲, 𝗣𝘀𝘆𝗰𝗵𝗼𝗹𝗼𝗴𝗶𝗰𝗮𝗹, 𝗦𝗺𝘂𝘁
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) بقلم Dreamer066
32 جزء undefined أجزاء مستمرة
عشق مثل لیسیدن عسل از لبه‌ی تیغ میمونه. مخصوصا اگه در دنیای مافیا متولد شده باشی... 🔞SEXUAL CONTENT تالیا بیانچی پرنسس مافیای ایتالیایی، وقتی برای اولین بار به آسایشگاه فرستاده شد فقط یک چیز رو میدونست: جهان مافیا با زن‌ها مهربان نیست. امید تنها چیزیه که موفق شده تالیا رو حتی با گذشت ده سال در آسایشگاه سنت ماریو زنده نگه داره. امید به اینکه روزی پدرش برگرده و اون رو با خودش به خونه برگردونه. اما سرنوشت بارها ثابت کرده همه چیزهای "سیاه و سفید" پشت پرده‌ای از دروغ‌های هفت رنگ پنهان شدن... تالیا همیشه میدونست پدرش میتونه چقدر بیرحم باشه اما هیچوقت انتظار نداشت که اون رو به ترسناک ترین مرد غرب واگذار کنه. رئیس آینده مافیای کوزا نوسترا. مارکو رومانو. یک قاتل خونسرد... زیبا و خبیث. مردی که سال‌هاست انسانیت رو درونش کشته، روحش رو در سکنه‌های تاریک گذشتش رها کرده. چطور ممکنه قلب مُرده‌ای که چیزی بجز خشم و نفرت درونش جریان نداره، قادر به عشق ورزیدن باشه؟ این همون کاریه که فقط تالیا میتونست ممکن‌اش کنه و باعث بشه مارکو اون کلمات ممنوعه و خطرناک رو به زبون بیاره: " من آدم‌های دیگه رو برای کوزا نوسترا میکشم اما برای تو گلوله میخورم، خونریزی میکنم و میمیرم. تو مال منی و تا آخرین نفس ازت محافظت میکنم."
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 بقلم Sarculine_LA
33 جزء undefined أجزاء مستمرة
جونگکوک فقط با جمله‌ی "باهاش‌ازدواج‌کن‌عاشقش‌میشی" تن به ازدواج با کیم تهیونگ میلیاردر داده بود.. و خب درست بود، اون عاشق تهیونگ شد.. اما آیا این برای تهیونگ هم صدق می‌کرد؟ قطعا نه!! اما درست زمانی که همه چیز داشت خراب میشد زندگیشون بشدت تغییر کرد... شاید یک اتفاق بد بود اما با یک پایان خوب؟! شاید... ــــــــــــــــ برشی از داستان: -اون موقعی که منو زدی منم میتونستم بزنم، منم میتونستم از خودم دفاع کنم.. من آدم ضعیفی نیستم اما عشقت... تهیونگ عشقت زندگیمو خراب کرده.. عشق یک طرفه ای که داره مثل خُره کل وجودمو میخوره،اما تهیونگ.. تو هیچوقت قدرت عشق رو نفهمیدی..! ـــــــــــــــــــــــــ -میترسم از روزی که جیمین با منِ واقعی رو به رو بشه.. اونوقت دیگه شاید هیچوقت برای من نباشه! ــــــــــــــــــــــــ -قبل اینکه پامون به اونجا باز بشه حتی فکرشم نمی‌کردم که با دیدنت انقدر قلبم به تپش بیوفته... ـــــــــــــــــــــــ -اجازه بده از اول شروع کنیم.. name:darkness Couple: Vkook Couple Sub: Yoonmin, Minsong Genre: Romance, Fantasy, Sad, Social Life, Happy end the Writer: Lara start: 1403/8/15 end:.. #vkook #Yoonmin #romance