سرم رو که روی پاش گذاشته بودم یکم تکون دادم که بتونم به صورت بی نقصش نگاه کنم و سوالی که خیلی وقت بود عین خوره به جونم افتاده بود رو پرسیدم: چرا فقط ولش نکردی؟ نگاهش رو از آسمون پر ستاره ی رو به روش گرفت و به من نگاه کرد و جواب سوالم رو داد:رها کردن کار آدمی مثل من نبود.باید مسئولیت کاری که انجامش داده بودم رو گردن میگرفتم!فرقی نداشت که اون کار به خواست خودم انجام شده بود یا اون!در آخر من کسی بودم که ادامش داده بودم! سرم رو تکون دادم:پشیمون شدی؟ با لبخند نگاهم کرد:اگه تو رو پیدا نمیکردم آره ممکن بود پشیمون شم ولی تو الان رو به رومی!نیمه ی گمشدم که هرگز فکرش رو نمیکردم پیداش کنم الان رو به رومه و من باید یه احمق به تمام معنا باشم که بخوام با وجود تو پشیمون بشم.دوست دارم جانگ کوکا. لبخند زدم:منم دوست دارم آجوشی کاپل:تهکوک ⍣هپی اند⍣ روز آپ:سه شنبه