از آنجا شروع شد که فرشته ای دیدم. فرشته ای خسته،با بال هایی افتاده. دیدمش و ناگهان دلم آتش گرفت. کمک می خواست؟خیر او مغرور تر از آن بود که خواستار کمک شود. او زیبا بود و این را می دانست. مغرور بود و این راهم می دانست. او بد بود؟خیر ولی خوب هم نبود و من باید می فهمیدم. او... شیطان بود. و من آن سیب را عمدا به دندان گرفتم. چرا که من عاشق او بودم،نه آدم.All Rights Reserved
1 part