وارد خونه شدم
ولی همه ی چراغ ها خاموش بود. چند بار صداش زدم ولی جوابی ازش نشنیدم.
کاغذی که روی اپن آشپزخونه بود توجه ام رو جلب کرد ولی با دیدن متن روی کاغذ خون توی رگام شروع به جوشیدن کرد:
امیدوارم خوشبخت بشی یونگی شی.
دیدار به قیامت.
.
.
+لعنت بهت ا/ت
به سمت سطل زباله رفتم ولی با دیدن غذا هایی که معلوم بود خیلی کهنه نیستن فهمیدم چکار کردم.
این مدت بخاطر مشغله کاری خیلی بهش بی توجه بودم.
حرفم رو پس گرفتم و گفتم:
+لعنت بهت مین یونگی
~~~~~~~~~~
#بی تی اس
#شوگا
#یونگی
#دخترپسری
#وانشات
امیدوارم از خوندنش لذت ببرید :)Todos los derechos reservados