اولین کارمه پس لطفا حمایتم کنین دلبندانم🐣 خب خب این یه داستان فیک و یاعویی در مورد شیل و سباستین هستش بقیش رو تو پارت اول توضیح میدم 🌸🌸🌸🌸 حتما بخونینش که اگع نخونین صحنه های اسمات زیادی رو از دس میدین حال از من گفتن 😐 🌸🌸🌸🌸🌸 خلاصه ای از داستان : +اهههه سبا...ستین تم..تمومش کن -تمومش کنم؟ولی من تازه شرو کردم بوچان +درد دارههههه .....بسه این یه _____ . سباستین دست خویش را روی دهن شیل میگذارد و نمی زاره ادامه ی حرفشو بزنع😶 -الان نه میدونید چند وقته که دارم انتظاره این لحظه رو میکشم؟