بوسه ی سمی (کامل شده)🩸🍷 خون پسرک آنقدر دلچسب بود که می توانست تا آخرین قطره جانش بنوشد و مثل باقی شکارهایش رها کند تا بمیرد ولی فلز سرد و سوزنده ای به لب پایینش خورد و تلخی مزه اش را حتی نچشیده حس کرد. نقره؟ زنجیر نقره؟ لحظه ای فقط سرش را عقب برد و زنجیر را قاپید. کشید و کند تا کناری پرت کند و به کارش ادامه بدهد که با دیدن صلیب کوچک آویزان بر رویش وحشت کرد. همان یک گاز و یک مکش! مردک وحشی مدالش را از گردنش کند و عقب دوید و او که هم از ترس هم از درد و ضعف توان ایستادن نداشت پای دیوار افتاد. متجاوز عقب عقب رفت و در تاریکی گم شد. یعنی خواسته اش آن زنجیر ساده و ارزان بود یا با دیدن صلیب از تجاوز کردن به او منصرف شده بود؟ اما نه این شروع تجاوز احتمالی نبود که...با ترس دست به زخم گردنش کشید و نوک انگشتانش را در آن تاریکی آزار دهنده نگاه کرد. خون؟! ─── ・ 。゚⊛: *.🩸.* :⊛゚。・─── ⋮🩸🍷𝗙𝗶𝗰 𝗡𝗮𝗺𝗲 ⇒ بوسه ی سمی ⋮🩸🍷𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲𝘀 ⇒ کوکوی، سپ، یونمین ⋮🩸🍷𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲𝘀 ⇒ سوپرنچرال، خون آشامی، اسمات، خشن ⋮🩸🍷𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿 ⇒ امی وسترن (@theamywestern) ⋮🩸🍷𝗘𝗱𝗶𝘁𝗼𝗿 ⇒ یسول کیم ⋮🩸🍷𝗦𝘁𝗮𝗿𝘁 & 𝗘𝗻𝗱 𝗗𝗮𝘁𝗲 ⇒ 24 Oct 2020 ~ 21 Sep 2022
62 parts