![Story cover for [Caribbean Island] by paia_plight](https://img.wattpad.com/cover/268010438-256-k484105.jpg)
سال 1985
یک جزیره ، یک اشتباه ، یک سفر...
فرانسه و خیابون شانزلیزش....
انگلستان و چای عطرش که مایل ها باهم فاصله دارن....
پسری توی آپارتمان کوچیک و دفتر خاطراتش و پسری بالای پشت بوم ساختمون قدیمی نزدیک ایفل منتظر ناجی از دست رفته اش.... :)
- دلم میخواد بکشمت یا نمیدونم ببرمت یه جا که آدم کم باشه. اصلا نباشه. دلم پوکید انقد ترسید. انقد لرزید از ترس اینکه آدمای احمقِ کوتاه و بلند بگیرنت ازش. دلِ من حالیش نیس. خره. نمیفهمه. اگه دستو پاتو ببندم به صندلیه خالی ته اتاق بازم دلم دل نگرانه اون احمقیه که از چارچوب پنجره زل میزنه به لبات! یه شبایی میزنه به سرم جمع کنم برم از وسط زندگیت میگم اینطوری دلم آروم تره اینطوری آرامشم بیشتره ولی دلم گیره. بکشمش نخ کش میشه نخ کش میشم. میترسم برسه اونروز که وقتی داری سعی میکنی حرصمو دراری آروم آروم قلبتو بشکافم. انقدر ریزش کنم تا مطمئن شم میتونم سرخ شده با یکم نمک آسیاب شده بخورمش. بعداز اینکه ساعت ها لبای سردتو بوسیدم و ردِ خونمردگیو جا گذاشتم رو تنت با خیال راحت سیگار رو دود کنم و با آرامش ناشی از داشتن تمام و کمال تو بخوابم.
WR:PAIA
UP:MONDAY,FFRIDAY
{ROMANCE,SMUT,ANGST}All Rights Reserved