لبخند شیطانیای روی لبم نشست:"رودولف؟ لالایی بخونم برات؟!"
برگشت سرجاش و سرشو گذاشت رو شونهام:"بخون لیدو هیونگ!"
نیشم تا ته باز شد:
"One, two, Freddy's coming for you...
Three, four, better lock your door...
Five, six, grab your crucifix...
Seven, eight, gonna stay up late...
Nine, ten, never sleep again..."
وقتی شعر تموم شد، صداش کردم. جواب نداد.
دوباره صداش کردم: 《 هوانوونگ شی؟! 》
باورم نمیشد کسی انقدر خوشخواب باشه...
همونجا، تو بغلم، با همون شعر...
به عمیق ترین خواب ممکن فرو رفته بود.
#1-ONEUS
_شانس آوردی آلفا، امگای قوی داری؛ با وجود شدت بالای ضربه، اما آسیب شدیدی بهش وارد نشده و مهمتر از همه اگه در حالت انسانی چنین آسیبی میدید درجا بچهاش رو از دست می داد؛ اما چون در حالت گرگینه...
تهیونگ که تا اون لحظه با دقت به حرفهای ساحره گوش میداد با شنیدن قسمت دوم جمله، ابروهاش جمع شد و حرفهای ساحره رو قطع کرد.
_یه لحظه یه لحظه، الان چی گفتی؟
_گفتم امگای قوی داری...
_نه نه بعدش، قسمت دوم جملهات... تـ... تو گفتی چی؟ بچه؟!
ساحره ابرویی بالا انداخت و پلک زد.
_نمیدونستی؟ امگات بارداره...
Writer: Ashil
Couple: Vkook, Hopmin, Taehi
Genre: omegaverse, action, fantasy, romance, mpreg, smut