جئون جونگ کوک فرمانده ارتش گرگینه ها به خاطر اتحاد ناگهانی دو دسته خون آشام ها در نبرد با باخت روبرو می شود و برای نجات ناجی خود پا به مکان و راهی ممنوعه می گذارد. ********** "مگر آن دو عاشق نبودند؟" "مگر آن مردم انسان نبودند؟" "مگر من تنها یک کودک هفت ساله نبودم؟" "مگر من جز ذره ای محبت چه می خواستم که سال ها در اینجا حبس شدم؟" ********** شراب مخصوص قرمز رنگش را که رایحه رز های خونین رنگ را داشت در جامش ریخت به سمت تراسش رفت و به ماه کامل شناور در آسمان خیره شد جامش را به لب هایش نزدیک کرد و زیرلب زمزمه کرد "بازی تازه شروع شده موسیو" ********** به عکس داخل آلبوم خیره شد و به چشمان نافذ طلایی خوشرنگش نگاه کرد،چقدر که دلتنگش بود دلتنگ آن گذشته ها که دیگر قرار نبود تکرار شود ********** 🌹❥︎𝐧𝐚𝐦𝐞:𝐟𝐨𝐫𝐛𝐢𝐝𝐝𝐞𝐧 𝐰𝐚𝐲 |راه ممنوع| 🌹❥︎𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯 🌹❥︎𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆:𝒐𝒎𝒆𝒈𝒂 𝒗𝒆𝒓𝒔/𝒂𝒅𝒗𝒆𝒏𝒕𝒖𝒓𝒆/𝒗𝒂𝒎𝒑𝒊𝒓𝒆/𝒂𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏/𝒇𝒂𝒏𝒕𝒂𝒔𝒚/𝒔𝒎𝒖𝒕/𝒂𝒏𝒈𝒔𝒕Creative Commons (CC) Attribution