🍂 اون پسر قد متوسطی داشت اما لبخنداش زیادی بزرگ بودن. حتی بزرگ تر از برج نامسان. چشمای درشتش باریک شده بودنو داشتن منو نگاه میکردن و اوه خدایا... چجوری همچین ادمی وجود داره؟ نمیدونی چیشد وقتی دستشو به سمتم دراز کرد و فقط گفت " سلام من پارک چانیولم میشه اتاق دفتر رو بهم نشون بدی؟" چه بلایی سر روح بیچارم اومد. حس بابانوئلی رو داشتم که شب کریسمس مچش گرفته شده. و نمیدونی دستم توی دستش چقد داغ شد. 🍃 ғιcтιoɴ: His Tall Smiles لبخندای بلندش 🍃 coυple: chanbaek 🍃 ɢeɴre: slice of life - angstAll Rights Reserved