(کامل شده)
هر شب وقتی خودشو برای خواب توی سرمای جنگل اماده میکرد فقط دو جمله توی ذهنش تکرار میشد
زنده بمونه...پیداش کنه
و تنها راه شکار نشدن، پوشاندن بویی بود که هیولاهار رو به خودش جذب میکرد
Kütüphanenize Survivor / بازمانده eklemek ve güncellemeleri almak için kaydolun
or
(کامل شده)
هر شب وقتی خودشو برای خواب توی سرمای جنگل اماده میکرد فقط دو جمله توی ذهنش تکرار میشد
زنده بمونه...پیداش کنه
و تنها راه شکار نشدن، پوشاندن بویی بود که هیولاهار رو به خودش جذب میکرد
"دلم میخواد از صدای نالههات یه آلبوم موسیقی بسازم! "
˚˙༓
در پاریس -سرچشمه عشقهای افسانهای- داستانهای عاشقانه زیادی میتونی بشنوی...
اما نه عشق بین دو مرد!
این عشق در سال 1965 در ذهن هیچکس نمی...