ONESHOTS BOOK (Yizhan)
  • Reads 3,416
  • Votes 505
  • Parts 2
  • Reads 3,416
  • Votes 505
  • Parts 2
Complete, First published Jun 01, 2021
Mature
وانشات‌هایی با کاپل ییژان
(شاید در آینده کاپل‌های مرتبط دیگه هم اضافه بشه)

***توجه***
این داستان برداشتی آزاد از رابطه بین کاپل‌هاست و هیچ ارتباطی با واقعیت نداره!🙄
All Rights Reserved
Sign up to add ONESHOTS BOOK (Yizhan) to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
ENCOUNTER by ukiyostory
52 parts Complete
─نام فیکشن:࿐🐺ENCOUNTER🐺࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: امپرگ، اسمات، خون‌آشامی گرگینه‌، رومنس، فانتزی ─نویسنده: ᴋɪᴍɴɪᴇʟʟᴇ88 ─مترجم: ꜱᴇʙᴀꜱᴛɪᴀɴ ─روز آپ: 5 شنبه ─یک بار ییبوی ده ساله توله گرگی رو دید که داشت وارد جنگل می‌شد، تا زیر نور ماه کامل دنبالش کرد و وسط راه متوقف شدن. توله گرگ متوجه حضورش نشده بود و به بچه‌ آدمیزاد زیبایی تبدیل شد. روز بعد، دوباره همون اتفاق افتاد. این اتفاق تا چند روز بعد ادامه پیدا کرد تا اینکه یک روز دیگه ازش خبری نشد. پسر تا دیروقت منتظر موند اما حتی پرنده هم پر نمی‌زد. بعد از برگشت به خونه‌‌، مادرش رو مجروح و جنازه‌ی پدرش رو روی زمین دید. بعد مشخص شد که گرگینه‌ها به اونها حمله کردن. از اونموقع از تمام گرگینه‌ها متنفر شد اما نتونست پسربچه‌ی زیبایی که وسط جنگل دیده بود رو جز اونها قراره بده. بعد از گذشت 12 سال، همینطور که کینه‌ی دیرینه‌‌ای که نسبت به گرگینه‌ها داشت تو دلـش حمل می‌کرد، بین خوناشام‌ها تبدیل بهترین قاتل گرگینه‌ها شد، قاتلی که هیچوقت نه دست پلیس‌های آدمیزاد بهش رسید و نه دست گرگینه‌ها. اما یک روز بهش ماموریت داده شد تا یه گرگینه رو بکشه، یه گرگینه‌ی درجه‌ یک که خیلی از اونها رو کشته بود. اما ییبو موفق به انجام مامویتش میشه؟! ➥All rights reserved to the original
[You Are My Destiny]~(Yizhan) by Midoria2004
88 parts Complete Mature
اسم: تو سرنوشت منی! کاپل: ییژان [ییبو تاپ] ژانر: رومنس، انگست، اکشن، امگاورس، یه چسه درام، اسماااات، امپرگ بخشی از داستان: مچ ظریف فرمانده ش رو گرفت و مجبورش کرد توی چشم های شعله ورش نگاه کنه: - اصلا مهم نیست که از من خوشت میاد یا نه، تو امگای منی و امگای من هم باقی میمونی! امگا پوزخندی زد و گفت: - رودل نکنی یه وقت! اینکه تو یه آلفایی دلیل بر قدرتمند تر بودنت نیست! میدونی که به راحتی آب خوردن میتونم کاری کنم جلوم زانو بزنی! آلفا با لحنی که غرور ازش می‌بارید گفت: نظرت چیه امتحان کنیم؟ منم چیزی دارم که میتونم باهاش تو رو کاملا خلع سلاح کنم! امگا غرید و دستش رو وحشیانه از دست بزرگ آلفا بیرون کشید: - تمومش کن! حق نداری با من اینجوری رفتار کنی! به اندازه ی کافی از دستت عذاب کشیدم! دیگه نمیتونم بیشتر از این بهت باج بدم! عقب‌گرد کرد و به سمت در رفت که دوباره توی چنگال آلفا گرفتار شد و صدای تهدید آمیزش رو شنید: - کافیه اون دستگیره رو لمس کنی تا تبدیلت کنم به موجودی که از دیدنش لذت ببرم! ~~~~~~ به خدا قسم نمی‌دونم این دفعه چندمیه که این بیوی بفاک رفته رو ویرایش میکنم/: فقد بدونین تو همه هشتکای فیکشن رتبه ۱,۲,۳ و.. رو داشتیم فقد گشادیم میاد برای بار n ام لیستشون کنم.... نویسنده: Glass ادیتور و بازگرداننده: Midoria ────────
You may also like
Slide 1 of 10
Family_YizhanArmy(پایان یافته) cover
█│▌𝙍𝙚𝙙 𝙙𝙧𝙖𝙜𝙤𝙣▌│█ cover
Agnosthesia cover
ENCOUNTER cover
[You Are My Destiny]~(Yizhan) cover
Tears Of An Angel ♡. cover
Heartbeat |sevensome| cover
🥀Can you be for me?/میشــه‌بـرای‌مــن‌باشــی؟🥀 cover
جنون عشق  cover
Sugar Daddy  cover

Family_YizhanArmy(پایان یافته)

14 parts Complete

ژانر : امگاورس_اسمات_واقعا مثبت هجده سال🔞 🚫🚫اصلا توصیه نمیشود این رو نخونید😅💜 دلم نمیاد حذفش کنم فقط😬 کاپل : ییژان هونهان تهکوک چانبک نامجین 💙فصل دوم آپ شد💙 خلاصه : ‌‌‌‌╔‌‌‌‌•°༄•🌞•═══════•°༄༚ 🐾ژان تو اولین روز امگا بودنش مورد حمله ی یک آلفا قرار میگیره و بعد اون خانواده شم تردش میکنند و ژان با یک بچه تک و تنها تو دنیایی قراره زندگی کنه که آلفاها در صدر و قدرت هستند و تو این ماجراها با یک آلفای کیوت آشنا میشه که اونم بچه ای به اسم سهون داره و..