DELUSION(VKOOK)مینی فیک - BLACK WOLF - Wattpad

Story cover for DELUSION(VKOOK)مینی فیک by ATa079

DELUSION(VKOOK)مینی فیک

Reads 778
Votes 153
Parts 8

Reads 778
Votes 153
Parts 8

Mature

jimin kook rose suga taehyung vkook

مقدمه:
توهم؟...هه....اینا چی میدونن از احساسی که من به تو دارم؟......اصلا چیزی از عشق حالیشون میشه؟.....تو برای من واقعی تر از واقعیتی که من توی زندگی سیاه و خالیم دیدم:)


نام:توهم

ژانر:انگست،سداند،روانشناسی

کاپل:ویکوک

وضعیت آپ:تمام شدهAll Rights Reserved

jimin kook rose suga taehyung vkook

Table of contents

8 parts

Sign up to add DELUSION(VKOOK)مینی فیک to your library and receive updates

or

Content Guidelines

You may also like

Silent Vows🎭🥀 [Kookv] by baranrahmany

سوگند های خاموش 🥀🔇 "به صورت موقت این فیک متوقف شده است " یک زندگی عادی با روال طبیعی... یک اتفاق یا بهتر یک تغییر بزرگ ، شاید هم یک سرنوشت جدید ! ___________________________________ Couple: Kookv Genre : Angest , Drama , Romance, smut , action یک یتیمِ خاموش با گذشته‌ای تلخ... یک سیاست‌مدار جوان با رازی ویرانگر... وقتی مسیر کیم تهیونگ و جئون جونگ‌کوک در نیویورک به هم می‌رسد، تنها چیزی که قطعی‌ست، این است که هیچ‌چیز مثل قبل نخواهد بود. عشق؟ یا انتقام؟ حقیقت؟ یا فداکاری؟ سرنوشت تصمیم گرفته بازی کند... تو آماده‌ای واردش شوی؟ یکی از آن‌ها نجات می یابد...ودیگری سقوط میکند "بخشی از داستان " جونگکوک به آرامی قدم برداشت و نزدیک شد. تهیونگ کنار پنجره ایستاده بود، چشمانش از چیزی در دوردست خالی و تار بود. جونگکوک با صدایی لرزان گفت: «تهیونگ... من نمی‌خوام تو رو از دست بدم...خواهش میکنم.» تهیونگ به آرامی سرش را به طرف او چرخاند، نگاهش سرد و بی‌روح بود. «ولی من همیشه از دست میرم، جونگکوک. این تنها سرنوشته که منو می‌بره.» جونگکوک گامی به جلو برداشت، دستش را به طرف او دراز کرد. «اینبار نمی‌ذارم بمیر‌ی، تهیونگ. نمی‌ذارم تو بری.» تهیونگ لبخندی تلخ زد و چشمانش را بست. «تو هیچ‌وقت نمی‌تونی جلوی سرنوشتمو بگیری.»

Do not leave me in the arms of reality by mobinaMoshtagh

اسم چند شاتی ^^مرا در آغوش واقعیت رها نکن ژانر^^عاشقانه♡روانشناسی♡ ♡چند شاتی کاپل^^ویکوک شایدم نامجین این بوک راجب یه پسر تنها به اسم جونگکوکه که با وجود خودش دوست میشه آره وجودش آدم های خیالی مثل فرشته ی درونش که اسمش جینه یا شیطان درونش که اسمش نامجونه و درآخر صدای درون یا همون وژدان درونش یونگی جونگکوک بعد از فوت مادرش و پدری که خودش و غرق کار کرد مردم گریز شد و آدمای خیالی ساخت اون فوبیای ارتباط برقرار کردن داره و اوضال بدتر میشه وقتی که به شهر دیگه ای میرن و اونجا دوستی به اسم جیمین پیدا میکنه که سعی دار مشکل جونگکوک و بفهمه و البته اتفاق بدتری هم می افته جونگکوک روی پولدار ترین پسر مدرسه یعنی کیم تهیونگ کسی که مثل جیمین سعی داره کمکش کنه تا بتونه ارتباط برقرار کنه و مشکلشو بفهمه کراش میزنه و این اوج فاجعه برای پسری که نمتونه سلام کنه هست:) و چی میشه اگه تمام خاطارت اونا توهم کوک توی کما باشه؟ وضعیت^^تکمیل شده

His To Ruin | KookV by cjjasal

دو نوع انسان تو دنیای جئون جونگکوک وجود داشت. اونایی که ازش وحشت می‌کردن و اونایی که زخمی می‌شدن چون فکر می‌کردن نیازی به ترسیدن نیست. اون سرد بود و محاسبه‌گر، جوان‌ترین رئیس مافیا، با دست‌های تتو شده و چشم‌هایی مثل یخ. جونگکوک با دیدن التماس و خونریزی آدم‌ها تکون هم نمی‌خورد. خیلی وقت بود که شکسته بود. و بعد کیم تهیونگ اومد. با پلیورهای نرم و ناز، شکلات‌‌های تمشکی، و سوال‌هایی که هیچکس جرات پرسیدنشون رو نداشت. "چرا سوکجین هیونگ گفت می‌خوای من رو بخوری؟ آدم‌ها رو گاز میگیری؟" جونگکوک نمی‌دونست که می‌خواست از اون پسر محافظت کنه، یا نابودش کنه تا فقط نزدیک نگهش داره. Couple: Kookv. Genre: Romance, mafia, comedy, smut. Author: MaryBTS2013. Translator: Asal. روزهای آپ: دوشنبه و پنجشنبه ___________________________________________ This is a Persian translation of a fanfiction by (MaryBTS2013), All credit goes to the original author. I'm only responsible for the translation.

ᴍᴏᴏɴ ꜱᴛ𖢄ɴᴇ by Sh_Moon

[ ᴍᴏᴏɴ ꜱᴛ𖢄ɴᴇ ] ◂ خلاصه‌ای از داستان : چند سال پس از انتخاب نماینده ها، هرج و مرج درون پک سیلورمون شدت گرفت! بر خلاف انتظارات، سیلورمون دگرگون شد! قدرت بین اقوام منتقل شد و بانو پالادی برای نجات خانوادش جون خودش رو فدا کرد پک سیلورمون رسماً نماینده‌ی خود رو دور انداختند و سلطنت جدیدی رو شروع کردند. همزمان با این اتفاقات، با ظهور قدرت پکِ بلادی مون، سیلورمون به رهبری آلفای جدیدش، به بلادی مون حمله کرد. با این که قدرتِ ماه در اون زمان متعلق به پک بلادی مون بود اما پک بلادی مون نتوانست در مقابل قدرت جدید مقاومت کنه و در نهایت ویران شد. هزاران نفر کشته شدند و خانه های زیادی در آتش سوختند. افراد زیادی به اسارت گرفته شدند و امگاها به جایگاه سابقشون برگشتند. در این بین عده‌ی کمی موفق به فرار و نجات خود شدند که در جنگل سیاه پناه گرفتند. اما بقیه... مشابه اسمش، پک بلادی مون غرق در خون شد و سال‌های خونینی رو به جا گذاشت که از خاطر هیچ کس پاک نشد. قسمتی از داستان: 🐺 میرسه روزی که نتونم نگاهت کنم چشمامو می‌بندم یا با سیاهی می‌پوشونمش تا چیزی ازت نبینم چون می‌خوام خاطره‌ای که داریم رو حفظ کنم حتی نفهمیدی از هم پاشیدم نبودی که دستمو بگیری یا تیکه‌های از هم پاشیده‌مو جمع کنی پس دیگه نباش نمی‌ذارم که ب

𝖪𝗂𝗌𝗌 𝖳𝗁𝖾 𝖯𝗌𝗒𝖼𝗁𝗈 𖦹 𝖪𝖵 by ForsakenCrow

کیم تهیونگ برای خلاص شدن از دست استاکرش، لب‌های خطرناک‌ترین پسر دانشگاه، جئون جونگکوک رو میبوسه. اما چی میشه اگه معادلاتش اشتباه پیش برن و گیر یه استاکر بدتر بیوفته؟ «یه دوست پسر فیک میخوای؟ مشکلی نیست، اما نظرت با یکی واقعیش چیه؟» ┆𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝖪𝗈𝗈𝗄𝗏 ┆𝖦𝖾𝗇𝖾𝗋: 𝖲𝗍𝖺𝗅𝗄𝖾𝗋 𝖠𝖴, 𝖲𝗆𝗎𝗍, 𝖲𝗅𝗂𝖼𝖾 𝖮𝖿 𝖫𝗂𝖿𝖾, 𝖢𝗈𝗆𝖾𝖽𝗒 ┆𝖢𝗁𝖾𝖼𝗄 𝖮𝗎𝗍 𝖳𝗁𝖾 𝖯𝗋𝗈𝗅𝗈𝗀𝗎𝖾 𝖥𝗈𝗋 𝖬𝗈𝗋𝖾 𝖨𝗇𝖿𝗈 ┆𝖯𝗎𝖻𝗅𝗂𝗌𝗁𝖾𝖽 𝖮𝗇: 𝖩𝗎𝗅𝗒 𝟣𝟨, 𝟤𝟢25

𖧧 Stay with me 𖧧 by high-fly471383

سلام قشنگا✨ امیدوارم از فیکم خوشتون بیاد🎀 تهیونگ و جین و جیمین دوست های صمیمی هم هستند و پدرهاشون مافیا پک ST هستن. جونگ کوک، نامجون، یونگی و هوسوک از بچهگی باهم بزرگ شدن و پدر هاشون مافیا پک HJ هستن. چی میشه که این دو اکیپ ندونن که دشمن هم هستند و هردو پک به شدت دنبال پسر های یکدیگر هستن تا بتونن شکستشون بدن. چه اتفاقی میافته که پسر هاشون طی اتفاقاتی بهم نزدیک بشن؟ کاپل : تهکوک، نامجین، سپمین ژانر : مدرسه ای، مافیایی، رومنس، اسمات، هپی اند

fake chat||KOOKV by legantr_

مجموعه ای از فیک چت ها و داستان های کوتاه از کوکوی . فیک چت|ایو|روزمره زندگی|کوکوی|اسمات

♣️♠️Red Apple 2♠️♣️ by PG2000jkxtae

این داستانه مثلث عشقی بین یه مدل خجالتی یه دنسر بی پروا و یه مجسمه سازه تهیونگ و جیمینی که دلباخته پسر با لبخند خرگوشی ان و دنبال راهی ان تا بهش اعتراف کنن و جونگکوک خب اون با قلبش درگیره چون دلش میخاد جفت اونارو باهم داشته باشه!؟ولی چون از احساسشون خبر نداره به خودش اجازه نمیده تا بین اون دو نفر قرار بگیره! . . . ☆فصل دوم رد اپل☆ . . . هشدار!⛔🔞 فیک حاوی صحنه های اروتیک +۱۸ میباشد ژانر:روزمره،اکشن،اسمات،بی ال،رومنس،فلاف،کمدی کاپل اصلی:ویمینکوک_ویکوکمین تاپ:تهیونگ_جیمین باتم:جانگکوک کاپل فرعی: سپ_نامجین وضعیت فیک:در حال آپ

کویر (yoonmin) by taban_taheri

این فیک در دو ورژن کوکمین و یونمین اپ میشه جیمین پسر مظلوم . کیوتی که میره کویر با دوستاش برای خوشگذرونی یونگی مافیایی که از کویر متنفره بخاطر یه خاطره قدیمی ب برای بستن یه قراداد میره کویر این وسط جیمین با شیطنت گند میزنه تو قرارداد یونگی جیمین برای عذرخواهی از گند زدن تو قرارداد یونگی بهش پاستیل خرسی میده و همون میشه که مافیامون جذبش میشه و شروع میکنه استاک کردنش این وسط تهیونگ رفیق بچگی جیمین کنارشه تا نذاره جیمین اسیبی ببینه چی میشه اگ اونم راز خودشو داشته باشه بقیه ماجرا چی میشه؟ کاپل اصلی:یونمین کاپل فرعی بعدا میفهمید 👀😅شوخی میکنم کوکوی ،نامجین این فیک فقط برگرفته ظاهر و اسم اعضا هست جوگیر نشید قشنگام یهویی هیچ. کدوم از پسرا توی واقعیت این نیستن هم شیرینه هم خشن 😅 هم اعصاب خورد کن شاید نمیدونم بخونید خودتون بفهمید چیه

kookv Sweet Family [ Completed ] by alpha_kookv_writer

خانواده شیرین 🍸 زوج ها: کوکوی نامجین ژانر: فلاف امپرگ اسمات رومنس

You may also like

Slide 1 of 10

Silent Vows🎭🥀 [Kookv] cover

Do not leave me in the arms of reality cover

His To Ruin | KookV cover

ᴍᴏᴏɴ ꜱᴛ𖢄ɴᴇ cover

𝖪𝗂𝗌𝗌 𝖳𝗁𝖾 𝖯𝗌𝗒𝖼𝗁𝗈 𖦹 𝖪𝖵 cover

𖧧 Stay with me 𖧧 cover

fake chat||KOOKV cover

♣️♠️Red Apple 2♠️♣️ cover

کویر (yoonmin) cover

kookv Sweet Family [ Completed ] cover

Silent Vows🎭🥀 [Kookv]

سوگند های خاموش 🥀🔇 "به صورت موقت این فیک متوقف شده است " یک زندگی عادی با روال طبیعی... یک اتفاق یا بهتر یک تغییر بزرگ ، شاید هم یک سرنوشت جدید ! ___________________________________ Couple: Kookv Genre : Angest , Drama , Romance, smut , action یک یتیمِ خاموش با گذشته‌ای تلخ... یک سیاست‌مدار جوان با رازی ویرانگر... وقتی مسیر کیم تهیونگ و جئون جونگ‌کوک در نیویورک به هم می‌رسد، تنها چیزی که قطعی‌ست، این است که هیچ‌چیز مثل قبل نخواهد بود. عشق؟ یا انتقام؟ حقیقت؟ یا فداکاری؟ سرنوشت تصمیم گرفته بازی کند... تو آماده‌ای واردش شوی؟ یکی از آن‌ها نجات می یابد...ودیگری سقوط میکند "بخشی از داستان " جونگکوک به آرامی قدم برداشت و نزدیک شد. تهیونگ کنار پنجره ایستاده بود، چشمانش از چیزی در دوردست خالی و تار بود. جونگکوک با صدایی لرزان گفت: «تهیونگ... من نمی‌خوام تو رو از دست بدم...خواهش میکنم.» تهیونگ به آرامی سرش را به طرف او چرخاند، نگاهش سرد و بی‌روح بود. «ولی من همیشه از دست میرم، جونگکوک. این تنها سرنوشته که منو می‌بره.» جونگکوک گامی به جلو برداشت، دستش را به طرف او دراز کرد. «اینبار نمی‌ذارم بمیر‌ی، تهیونگ. نمی‌ذارم تو بری.» تهیونگ لبخندی تلخ زد و چشمانش را بست. «تو هیچ‌وقت نمی‌تونی جلوی سرنوشتمو بگیری.»