✅completed✅ هری: شهرت چشمت رو کور کرده، دیگه حتی منی که تو اون روزای گوه زندگیت پیشت مونده بودم هم نمیبینی. کاش هیچ وقت اون کتاب لعنتیت چاپ نمی شد. میدونی چیه؟ اصلا خوب کردم که اینکار رو کردم، باید بدتر از اینا رو انجام می دادم! لویی بدون تغییر کوچیکی تو چهرش به پسری نگاه کرد که چه طور سعی داشت با یادآوری کار های خوبی که در حقش کرده کمی از بارِ خیانتِ رو دوش خودش رو برداره و گفت: کسی جلوت رو نگرفته، برو و انجامشون بده. اتفاقا با این کارت هممون رو خوشحال میکنی. • #1sad ending • Genre: Drama • Top/Bottom: Sharing • sad ending ❗All Rights Reserved