𝖢𝗈𝗆𝗉𝗅𝖾𝗍𝖾𝖽.
- یه شب، زمانی که مارتین لوتر به خونهش برمیگشت با یه صحنه ی خیلی قشنگ کنار خونه مواجه شد. دونه های برف زیر نور ماه مثل چراغ برق میزد و وقتی روی درختای کاج اطراف مینشست درختارو براق و نورانی جلوه میداد! مارتین سعی کرد دوباره همچین صحنهی قشنگی رو با تزئین کردن درختای کاج بسازه، اما هیچوقت به اون زیبایی نشدن. میگن یکی از فلسفه های به وجود اومدن درخت کریسمس همینه. تو مثل همون دونههای برف زیر نور ماهی فلیکس! برق میزنی و هیچکس نمیتونه صحنه ای زیباتر، خیره کننده تر و یا حتی کمی شبیه صورت درخشانت وقتی که لبخند میزنی رو بسازه، مگه نه؟!
Couple: ChanLix, ChangJin, MinSung
Genre: Romance, BDSM, Smut, Comedy, Fluff, Surreal
Author: XenoPhon
Telegram Channel: @Heretiction
برشی از رمان📃🌱
+ددیییییی
×چی شده پسرم چرا داری باز نق میزنی؟
+خو ددی از وقتی هانول اومده فقط به اون توجه میکنید مگه من بیبی تون نیستم؟🥺
ددی کوک همونطور که بغلم میکرد دم گوشم زمزمه کرد
÷ولی تو فقط جوجه کوچولوی مایی پسر کوچولوی حسود من....🫠
جیمین یه لیتل کیوت و شیرین که از خونه فرار کرده و حالا گیر دوتا ددی مافیا و گرگینه افتاده که اون دو نفر عاشق همن حالا چی میشه اگر اونا از جیمین کوچولو خوششون بیاد؟.....