「 Remedy 」
  • Reads 42,666
  • Votes 7,808
  • Parts 33
  • Reads 42,666
  • Votes 7,808
  • Parts 33
Complete, First published Jun 14, 2021
Mature
⌑ فیکشن: Remedy ⌑ | اتمام یافته✔︎
• کاپل‌ها: مینگوک، تهگی
• ژانر: زندگی روزمره، رمنس، فلاف، اسمات، کمی انگست
• روز آپ: دوشنبه‌ها

❗Tags: mention of rape and death (not Bangtan), panic attack, slow build, lack of communication in some points.
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎

زندگی گاهی سخت و پیچیده میشه. برای جیمین، این اتفاق زمانی افتاد که شخصی به طرز غیرمنتظره‌ای به زندگی و مشکلاتش راه پیدا کرد؛ مشکلی که جیمین نمیتونست به راحتی با هر کسی درمیون بذاره...
All Rights Reserved
Sign up to add 「 Remedy 」 to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 by Ladykim--
43 parts Ongoing
-چرا اجازه نمیدی به سیگار لب بزنم؟ _چون نمیخوام به چیزی جز من معتاد شی. ✡⟷✧⟷✡ اون مَردِ تنها برای من حکمِ اکسیژن رو داشت،کنارِش نفس میکشیدم، یادم میرفت چه گذشته ی بی معنی ای داشتم، ریه هام پر میشد از عطرِ همیشگی‌ش"همون سیگارِ قهوه ای،همونکه هرزگاهی بهش حسادت میکردم، چرا باید اینقدر خوش شانس میبود که بین لبهای تهیونگ جا خوش میکرد؟ اونجا متعلق به زبونِ من بود!"هر چند، هنوز هم دوست داشتم بین لبهای معشوقه‌م ببینمش، وقتی دودِ سیگار رو ازبین لبهای نم‌دارِش به بیرون دعوت میکرد، قلبِ من یک تپش رو جا می انداخت،حتی سیگار کشیدنش هم پرجذبه و مسخ کننده بود، حتی اون دودِ خوش شانس هم وقتی از بین لبهای رییس کیم خارج میشد توی هوا به رقص در میومد! ᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒ 🖤کاپلها : تهکوک(اصلی)_چانبک_جونگمین 🤍نویسنده: لی‌لی(--ladykim) 🖤ژانر: رمنس.درام.جنایی 🖤محدودیت سنی : 18+ چنل تلگرامِ فیکشن:Aezraelschild@ #vkook #taekook #chanbaek #kai #jimin #mafia #police #lisa #rose #chaelisa
You may also like
Slide 1 of 10
/Sunflower/ cover
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 cover
anajo 안아줘  (آ.ناجو)  cover
My 20 year old love cover
My boxer_kookmin cover
𝑻𝒉𝒆 𝒑𝒓𝒆𝒔𝒊𝒅𝒆𝒏𝒕'𝒔 𝒔𝒐𝒏 cover
𝐂𝐞𝐥𝐚𝐝𝐨𝐧 𝐉𝐚𝐝𝐞 | 𝐉𝐢𝐤𝐨𝐨𝐤 cover
𝚏𝚛𝚘𝚖 𝚖𝚎 𝚝𝚘 𝚢𝚘𝚞 cover
Amor cover
BLACK ROSE cover

/Sunflower/

5 parts Complete

کاپل: کوکمین ژانر: فلاف، انگست، رومنس _بخشی از متن: " وقتی برگشتم، ارباب هم خونه بود. صدام کرد. مثل همیشه بهم گفت: گل آفتابگردونم. همیشه وقتی اینطوری صدام میزد، بعدش همه چیز قشنگ میشد. انگار توی دشت آفتابگردون بودم و خورشید می‌درخشید. ولی اینبار فرق داشت. اینبار یه چیزی بهم گفت که همه ی اون گل‌های آفتابگردون پژمرده شدن. مثل لبخند من."