Our Big Secrets | Yoonmin, Moonsun, chanrose
  • Reads 16,618
  • Votes 4,025
  • Parts 90
  • Reads 16,618
  • Votes 4,025
  • Parts 90
Complete, First published Jun 14, 2021
اسم : رازهای بزرگ ما
ژانر : مدرسه ای، عاشقانه 
کاپل : یونمین _ مونسان _ چانرز
روز های آپ : هر سه شنبه 
همه ی نگاها روشون خیره مونده بود. پسر یکی از بزرگترین سیاستمدارای کشور(مین یونگی) ، پسری که دخترا چند ثانیه حرف زدن باهاش براشون ارزوئه(پارک چانیول) و دختری که هیچ کس جرئت نداره از سر راهش کنار نره(مون بیول لی) .
همه چیز درباره این سه نفر به نظر فوق‌العاده میاد. ولی آیا خودشون هم این فکر و میکنن؟
اگر یه پسر سال پایینیِ خجالتی(پارک جیمین) ، یه دختر شکست خورده( کیم یونگسان) و دختری که از زندگیش سیر شده ( پارک چهیونگ) وارد زندگی اونها بشن، زندگی هاشون ممکنه تغییر کنه؟
ممکنه این شش نفر توی زندگی تاریک همدیگه بتونن بارقه ای نور ایجاد کنن؟
High Rankings
Chanrose #1
Moonsun #1
Yoonmin #1
Girl x Girl #1
Boy x Girl #1
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add Our Big Secrets | Yoonmin, Moonsun, chanrose to your library and receive updates
or
#12yoonmin
Content Guidelines
You may also like
نحسی(ویکوکمین) by poke_r833
46 parts Ongoing
تهیونگ ( برادر ناتنی جیمین )و دوستاش(بقیه اعضا) اعتقاد دارن جیمین خیلی نحسه و باید بمیره برای همین خیلی اذیتش میکنن. بنظرتون جیمینِ مهربونمون میتونه هیونگشو ول کنه و فرار کنه درحالی که دلش برای لبخند مستطیلی هیونگش تنگ شده؟ یا با همه سختیا کنار میاد و تلاش میکنه تا دوباره هیونگشو خوشحال ببینه؟ کاپل: ویکوکمین_نامجین-سپ زمان آپ: هفته ای دو پارت(شاید بیشتر بستگی داره) بخشی از فیک: با ذوق به ماشین تهیونگ هیونگ که تازه خریده بودش زل زدم واو قشنگ ترین ماشینش همینه با خوشحالی برگشتم سمتش و بدون اینکه حواسم باشه هیونگ از من بدش میاد دستامو دورش حلقه کردمو گفتم: _وای ته این خیلی خوبه تو با زحمت تونستی این پول هارو به دست بیاری بهت افتخار میکنم هیونگی، تو مورد علاقه ترین منی لطفا منو ببر با ماشینت دور بزنیم توقع داشتم دست ته دورم حلقه بشه و بهم بگه((باشه موچی کوچولوی ته ))ولی اون محکم منو هل داد و با صدایی که از عصبانیت میلرزید گفت: _توی لعنتی چطور جرات میکنی به من دست بزنی و منو ته صدا کنی هان؟! توی احمق فکر میکنی اجازه میدم سوار ماشینم بشی و اونو کثیف کنی؟! با بغض لب زدم: _ولی تهیونگ من بچه نیستم که ماشینتو کثیف کنم ____ خوشحال میشم سر بزنید به هردوتا فیکام
Shine in the dark by haniehislamy
35 parts Ongoing
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، اسمات ، انمیز تو لاورز ، تراژدی ، انگست (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخشه! ] نویسنده : هانا
24 | SOPE by RednightRn
83 parts Complete
🔹 Name : 24 🔹 writer : Rednight 🔹 Genre : Mysterious , romance , dram 🔹couple : sope, vkook, vhope 🔹character : yoongi , hoseok , jungkook, taehyung, alex (به زودی این داستان ادیت و اشتباه های جزئی تایپیش، رفع می‌شه اهالی زیبا- ممنون از همراهیتون) روایتی از عمق چهاردیواری خانه هایی که از بیرون زیبا به نظر میرسیدند و از درون سرشار از ناگفته های سر به مهر بودند. عاشقانه های دردمند و درد های زیبا! --------------------- +من ترسیدم یونگی... من از جهان ترسیدم! وقتی اینقدر همه چیز رو بدون هیچ پرده ای بهم نشون میده؛ وقتی جهان رو اینقدر واضح میبینم؛ وحشت میکنم. من از زیادی فهمیدن میترسم یونگ، زیادی فهمیدن خطرناکه! ‼️ - بجز کاراکترهای آشنا، تمامی اسامی و شخصیت ها تخیلی بوده و هرگونه تشابه، تصادفی است! - تمامی حقوق مربوط به این داستان، متعلق به نویسنده است؛ هرگونه استفاده، ایده گرفتن، تغییر و یا نشر در کانال های تلگرام، روبیکا و سایر، ممنوع بوده و در صورت مشاهده، لطفا به نویسنده اطلاع دهید.
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 by Ladykim--
44 parts Ongoing
-چرا اجازه نمیدی به سیگار لب بزنم؟ _چون نمیخوام به چیزی جز من معتاد شی. ✡⟷✧⟷✡ اون مَردِ تنها برای من حکمِ اکسیژن رو داشت،کنارِش نفس میکشیدم، یادم میرفت چه گذشته ی بی معنی ای داشتم، ریه هام پر میشد از عطرِ همیشگی‌ش"همون سیگارِ قهوه ای،همونکه هرزگاهی بهش حسادت میکردم، چرا باید اینقدر خوش شانس میبود که بین لبهای تهیونگ جا خوش میکرد؟ اونجا متعلق به زبونِ من بود!"هر چند، هنوز هم دوست داشتم بین لبهای معشوقه‌م ببینمش، وقتی دودِ سیگار رو ازبین لبهای نم‌دارِش به بیرون دعوت میکرد، قلبِ من یک تپش رو جا می انداخت،حتی سیگار کشیدنش هم پرجذبه و مسخ کننده بود، حتی اون دودِ خوش شانس هم وقتی از بین لبهای رییس کیم خارج میشد توی هوا به رقص در میومد! ᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒ 🖤کاپلها : تهکوک(اصلی)_چانبک_جونگمین 🤍نویسنده: لی‌لی(--ladykim) 🖤ژانر: رمنس.درام.جنایی 🖤محدودیت سنی : 18+ چنل تلگرامِ فیکشن:Aezraelschild@ #vkook #taekook #chanbaek #kai #jimin #mafia #police #lisa #rose #chaelisa
You may also like
Slide 1 of 10
نحسی(ویکوکمین) cover
BAD BOYS cover
امگایه انتخاب شده     cover
من‌لیتل‌نبودم‌ولی.. cover
🔞Mind🔞[Yoonmin] cover
Shine in the dark cover
24 | SOPE cover
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 cover
Amor cover
Versatile boy [Yoonmin]~|completed cover

نحسی(ویکوکمین)

46 parts Ongoing

تهیونگ ( برادر ناتنی جیمین )و دوستاش(بقیه اعضا) اعتقاد دارن جیمین خیلی نحسه و باید بمیره برای همین خیلی اذیتش میکنن. بنظرتون جیمینِ مهربونمون میتونه هیونگشو ول کنه و فرار کنه درحالی که دلش برای لبخند مستطیلی هیونگش تنگ شده؟ یا با همه سختیا کنار میاد و تلاش میکنه تا دوباره هیونگشو خوشحال ببینه؟ کاپل: ویکوکمین_نامجین-سپ زمان آپ: هفته ای دو پارت(شاید بیشتر بستگی داره) بخشی از فیک: با ذوق به ماشین تهیونگ هیونگ که تازه خریده بودش زل زدم واو قشنگ ترین ماشینش همینه با خوشحالی برگشتم سمتش و بدون اینکه حواسم باشه هیونگ از من بدش میاد دستامو دورش حلقه کردمو گفتم: _وای ته این خیلی خوبه تو با زحمت تونستی این پول هارو به دست بیاری بهت افتخار میکنم هیونگی، تو مورد علاقه ترین منی لطفا منو ببر با ماشینت دور بزنیم توقع داشتم دست ته دورم حلقه بشه و بهم بگه((باشه موچی کوچولوی ته ))ولی اون محکم منو هل داد و با صدایی که از عصبانیت میلرزید گفت: _توی لعنتی چطور جرات میکنی به من دست بزنی و منو ته صدا کنی هان؟! توی احمق فکر میکنی اجازه میدم سوار ماشینم بشی و اونو کثیف کنی؟! با بغض لب زدم: _ولی تهیونگ من بچه نیستم که ماشینتو کثیف کنم ____ خوشحال میشم سر بزنید به هردوتا فیکام