ژانر: دارک، انگست، جنایی کاپل: ویکوک چشماشو روی هم فشار داد و مچ دست چپش رو روی پیشونیش گذاشت. + همه چیز دود شد و رفت هوا.. چند ثانیه مکث کرد و بعد ادامه داد.. + درد دارم. هوسوک با دست، دو تا ضربه آروم و حمایتگر روی ران پای کوک زد.. - وسایل پانسمان نداریم.. از داروخونه میگیرم. هوسوک رفت و متوجه نشد دردی که جونگکوک ازش حرف میزد، درد روحش بود.. و درد روحی هیچوقت قرار نبود با وسایل پانسمان تسکین پیدا کنه....All Rights Reserved