قبل از اینکه بتونه حرف بزنه بدنش گر گرفت نفس کم آورد و درد شدیدی تو پایین تنش احساس کرد به سختی میتونست نفس بکشه پاهاشو تا جایی ک ممکن بود جمع کرد تا شاید بتونه عضو نیمه سفتشو مخفی نگه داره با بغض توی صداش زمزمه کرد -حالم بده! درد دارم اشکاشو پاک کرد و دستی رو گونش کشید + میدونم دردت زیاده !؟!دلت میخواد خوب شی بهم بگو چی میخوای؟!All Rights Reserved
1 part