مهمان جدید دو برادر ( two brothers new guest)
  • Reads 149
  • Votes 6
  • Parts 1
  • Reads 149
  • Votes 6
  • Parts 1
Complete, First published Jun 27, 2021
Mature
Horor
V,kook,y/n
(CC) Attribution-ShareAlike
Sign up to add مهمان جدید دو برادر ( two brothers new guest) to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
 💙 Glass Heart 💙 by Rominaebrahimi1385
5 parts Complete Mature
کاپل ها : ویکوک ، جیکوک و ... ژانر : غمگین ، هپی اند و ... دکتر با صورتی شکست خورده از اتاق عمل بیرون اومد و مشغول در آوردن دستکش هاش شد . سراسیمه و نگران به طرف دکتر رفت و پرسید_ آقای دکتر چیشد دکتر سرش رو بلند کرد و به مرد جوان خیره شد با صدای آروم زمزمه کرد_ متاسفم ما ایشون رو از دست دادیم تهیونگ با این حرف سرگیجه ی بدی بهش دست داد . نگاهشو به اتاق عمل داد . پرستار ها تختی که روش با پارچه ی سفیدی پوشیده شده بود رو خارج میکردن . به طرف تخت دوید و پارچه ی سفید رو با ضرب از صورت عشق زندگیش کنار زد با صدایی نسبتا بلند گفت_کوک قشنگم ... پاشو ... پاشو عشقم ... بلندشو ... مگه قرار نبود بچه دار بشیم ؟ ... قرار بود برا بچمون اتاق بگیریم ... بیبی پاشو قرار بود تورو ببرم شهر رویاهات ... قرار بود یه عمارت بزرگ بخرم توش زندگی کنیم ... پاشو عشقم چرا دراز کشیدی و چشماتو بستی ؟ ... چرا چشمای قشنگتو از من دریغشون میکنی ؟! ... پاشوو ... کوک خواهش میکنم ... التماست میکنم ... پاشو کوک ... قول میدم دنیا رو به پات بریزممم ککووکککککک همونطور که پرستار ها میکشیدنش تا ببرنش اسم کوک رو فریاد میزد_ولم کنین ... بزارید با کوک برم ... بزارید منم برم پیشش من نمیتونم بدونش زندگی کن .... کجا میبرینش وووللللمم کننننییین نهههههههههههههههه روزای آپ : جمعه
Emerald blue eyes by helmfae
20 parts Ongoing Mature
Name: Emerald blue eyes /چشمهای ابی زمردی Writer: Helma Ganre: Omegaros_ Smut_ Royal_ mpreg Capel: Vkook_ Namjin ×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷ روی نرده ها نشستم و به ماه خیره شدم . «میفهمم که با یه هدفی نزدیکم میشی جونگ کوکشی اما مطمئن باش نمیذارم بعد از رسیدن به هدفت الفات رو ترک کنی. این یه بازی دو سر باخته برای تو، اگه الفات رو رها کنی گرگت میمیره اما اگه تا اخر با من بمونی خودت و نابود کردی پس بهتره عاشقم بشی تا ضربه نخوری. » پوزخندی به ماه زدم که زیبایی و شکوهش داشت توی اسمون سیاه پادشاهی میکرد. «لونای کوچولوییه، هر چه قدرم نشون بده بزرگ و قدرتمنده اما در برابر من کوچیکه.» ×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷ «خیله خب گرگ کیوت، پاشو تا دوباره فکر تجاوز به سرم نزده.» معلوم بود شوخی میکرد، و من از این جنبش زیادی خوشم میومد. تهیونگ با تکون خوردنش خواست عقب بکشه که توی یه تصمیم انی یقش رو گرفتم و سمت خودم کشیدمش . بدون تلف کردن ثانیه ای لبهام رو محکم به لبهای قلوه ایش کوبوندم وهمون اول بوسه ی خیسی روشون گذاشتم. اگر قرار باشه من وابستش بشم، بهتره اون هم وابسته ی من بشه. از این که رابطمون یک طرفه باشه متنفرم پس باید اون رو هم درگیر خودم بکنم. لبهام رو که اروم روی لباش حرکت میکرد عقب اوردم و شاهد چشمهای متعجبش شدم. این اولین بار بود که چشمهای درشت شده و قیافه ی
You may also like
Slide 1 of 9
𝘼𝙢𝙖𝙧𝙞𝙨🌙 cover
Boy Meets Evil  cover
Enough Blood | Kookmin  cover
Amnesia cover
 💙 Glass Heart 💙 cover
Emerald blue eyes cover
Blue anemone_شقایق آبی cover
The Knight | Kookmin  cover
The mistress cover

𝘼𝙢𝙖𝙧𝙞𝙨🌙

55 parts Ongoing

+عشق یعنی وقتی یه نفر قلبت و میشکنه و حیرت انگیزه که با قطعه قطعه‌ی قلب شکستت دوستش داری ! جیمین خوناشامی که به عنوان پرستار به عمارت قدرتمند ترین روسای مافیا یعنی جئون جونگ کوک و کیم تهیونگ میره اما حتی تصورشم نمیکرد شخصی که باید ازش محافظت کنه پسر 18ساله شر و شیطونی باشه که هرکاری برای منصرف کردن و استعفا دادنش انجام میده یعنی ترو آلفای دورگه میتونه مانع عشقی بشه که قراره بین پدراش و پرستار جوونش شکل بگیره ؟