من مجرم بودم. متخلف، بی پروا، شورشی، ویرانگر و بیمار! اینها صفت هایی بود که به من داده بودند. اما در دنیای او تنها عاشق بودم. در دنیایی زندگی میکردم که عشق بیماری بود و عاشق بیمار، مردم درمان میشدند اما نمیدانستند درواقع چه اتفاقی در انتظارشان است. آنان پوچ بودند، زندگی بی هدفی داشتند اما من برای عشق زندگی میکردم و این تنها جرم من بود. من بی ایمان نامیده میشدم در دنیایی که ایمان، بی ایمانی بود. ولی برای تغییر باید بهایی داد و من حاضر به پرداخت بهای تغییر این صفت ها بودم!All Rights Reserved