Step father (Completed)
  • Reads 61,330
  • Votes 14,138
  • Parts 73
  • Reads 61,330
  • Votes 14,138
  • Parts 73
Complete, First published Jul 02, 2021
با تو همه چی برام قشنگ تره...

همه چی متفاوت تره...

وقتی با توام دنیا رو جور دیگه ای میبینم...

برام دیگه مهم نیست کجا باشم...

چون بعد از اون اتفاقا تازه متوجه شدم عشق یعنی چی!

عشق یعنی تو!!!

پس تو هرجا بری...منم باهات میام!



ای آن که آن چنان دوستت داشتم که عشق آتش گرفت!
دوستت دارم❤️


داستان پسری که پدر خوانده اش خانواده، دوست و معشوقش شد.
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add Step father (Completed) to your library and receive updates
or
#2ییجان
Content Guidelines
You may also like
| 𝘙𝘦𝘥𝘶𝘤𝘦𝘳 ꜱᴛᴏʀʏ 🌱 | by rura_A
34 parts Complete
" فقط یه لحظه... بذار فراموش کنم که تو گناهِ منی، بذار ببوسمت و بعد... تو جهنم با این لحظه زندگی ‌کنم." به آرومی زمزمه کرد و لب‌هاش رو روی لب‌های داغ جونگکوک فشرد، دست‌های زخمیش رو دوطرف صورت مردونه‌‌ش گذاشت و لب‌‌هاش رو شبیه به اکسیژن توی هوا بلعید، با تمام وجود و ته مونده‌ی توانش. با بوسه‌ی غمناکی که روی لبش کاشت، بی‌اراده عقب کشید و از پشت پلک‌های تارش به چشم‌های نم‌زده‌ی مقابلش خیره شد که صدای اطمینان بخش و گرم پسر تو گوشش پیچید:" اینبار دیگه نمی‌ذارم چیزی روحت رو آزار بده فرفری، اینبار برای چشم‌هات یه تصویرِ ترسناک باقی نمی‌ذارم که کابوسش به شب‌های زندگیت درد بده." اولین رقص در کلمه‌ها: [ ۱۳۹۹/۱۱/۲۳ ] - بیست‌و‌سوم‌ بهمن‌ماه‌ هزار‌و‌سی‌صد‌ونود‌ونه آخرین بوسه به کاغذ: [ ۱۴۰۰/۰۸/۰۶ ] - ششم آبان‌ماه هزارو‌چهارصد پی‌نوشت: نسخه‌ی ویرایش نشده. 𝐍𝐚𝐦𝐞 : 𝐑𝐞𝐝𝐮𝐜𝐞𝐫 | احیاگر 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞 & 𝐂𝐫𝐢𝐦𝐞 & 𝐩𝐬𝐲𝐜𝐡𝐨𝐥𝐨𝐠𝐢𝐜𝐚𝐥 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐕 & 𝐘𝐨𝐨𝐧𝐌𝐢𝐧 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫 : 𝐀𝐮𝐫𝐨𝐫𝐚 | Finished in words.| | شخصیت‌های این داستان، تنها در ویژگی‌های ظاهری به صاحب اسامی شباهت‌ دارند؛ غیر از آن همه‌چیز زاده‌ی ذهن قصه‌پرداز است.|
You may also like
Slide 1 of 7
Hot, Like Ice {کامل‌شده} cover
| 𝘙𝘦𝘥𝘶𝘤𝘦𝘳 ꜱᴛᴏʀʏ 🌱 | cover
مرگ تدریجی عشق cover
YiZhan's Comic cover
the legend (Completed) cover
Lucky_بکهیون cover
𝐿𝑢𝑠𝑡 𝐺𝑎𝑚𝑒 / بــازے شــهوتـ cover

Hot, Like Ice {کامل‌شده}

32 parts Complete

Name: Hot Like Ice [ییجان] Genre: Romance, Mystery, Smut Type: Yibo Top «میتونم همین الان و همینجا بکشمت ! چون ده سال از عمرمو کشتی! سعی نکن جلوی من وایسی و شاخ و شونه بکشی! چون تو هنوزم همون بچه دبیرستانیه عقده ای هستی که روان مریضت از آزار دادن آدم پولدار ها ارضا میشه!» قصه مردی که آسیب دیده؛ کسی که برای درمان زخم هاش به سمت کسی که باعث و بانیشِ برمیگرده. اما می‌تونه به راحتی ِ پیش بینی هاش انتقامش رو بگیره؟!