You can't trust me! [L.S]
8 parts Complete Mature[Completed]
《اگه کسی ازم بپرسه "زندگی چطور پیش میره؟"
من میشینم و داستان ۳روز از عمرم رو دوباره و دوباره براش تعریف میکنم.
چون زندگی پوچ و نامفهوم من خلاصه شده تو همون ۳ روز!
زندگی من فقط و فقط شامل ۳روزه! قبل و بعدش صرفا بودنِ محضه... بودنی که هر ثانیه اش برام عذاب بوده وهست!
اینکه چطور توی ۳روز دوباره متولد شدم و بعد... زنده بگور! طوریکه به یکباره روح پلیدم جوانه زد و نفسی گرفت؛
جوانه هایی که قبل شکفتن و سبز شدن، روی تنم خشکیدن و من رو تا ته خاک کشوندن!
۳روزی که مدام ازش فرار میکنم!
هنوزم طعمش نوک زبونمه، حسش میکنم و حسرتش رو میخورم!
ولی هنوز هم نفهمیدم،
تلخ بود یا شیرین؟!
هرچی که بود، من هنوز هم زخمهاشو به دوش میکشم... زخم هایی که از وجودشون دوباره جون میگیرم و با به یاد اوردنشون دوباره میمیرم...》
⚠️این داستان صحنه هایی داره که ممکنه با روحیات هرکسی سازگار نباشه