〘 ❤ 🚫 〙
❣𝔽𝕠𝕣𝕓𝕚𝕕𝕕𝕖𝕟❣
اون برادرم بود، هرچند غیرخونی اما ما با هم بزرگ شده بودیم و...
من دلم میخواست ببوسمش، نه اونطوری که اون با محبت لبهای خوشرنگش رو روی گونه هام میذاره...
میخواستم اونها رو با لبهام لمس کنم، دستم رو دور کمر ظریفش حلقه کنم و جسم کوچولوش رو بین بازوهام فشار بدم، اما نه مثل اون که با اشتیاق و کاملاً از روی حس برادرانهش منو بغل میکنه و...
از دوست دختر جدید و احساسات تازهش برام حرف میزنه.
من عاشقش بودم...
میخواستم برای خودم باشه، متعلق به من باشه؛ اما اون من رو فقط یه برادر مهربون و امن میدید.
من امن نبودم. منی که هر لحظه فکر مالِ خودم کردنش، از خود بیخودم میکرد؛ نمیتونستم براش امن باشم!
☙ Genre ⨟ Romance, Angst, Drama, Tragedy, Slice Of Life, Smut
☙ Couple ⨟ VKook, NamJin
┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈
♨ @CAFEVKOOK ♨
²⁰²⁴
- آدما فرق دارن! شاید من به قدری برات ارزش نداشتم که اونموقع بمونی به پای حرفی که بیست و چها رساعت هم ازش نگذشته بود... اما من، فکر کردم مال منی... که قلبت، فکرت، تنت، همهشون به من تعلق داره... همه بهم میگفتن بهت اعتماد نکنم... میگفتن شدم عروسک اختصاصیت... ولی باورم نشد... میخواستم داد بزنم و بگم شما هیچی نمیفهمید... من براش متفاوتم... من تو قصهی اون، ستارهی آسمونم... شب اون صبحی که منو به هر دلیل لعنتشدهای ول کردی رفتی اونور دنیا، من با این فکرها خوابیده بودم عوضی!
***
| آبی مثل شب |
You are just mine | S2
Geɴre: Roмαɴce & Drαмα & Aɴɢѕт +18
Coυple: KooĸV, YooɴMιɴ
Up: نامشخص و نامنظم
چنل تلگرامی داستان رو از اینجا بهش برسید: @isthegrayrainless