Asterism
  • Reads 22,065
  • Votes 5,879
  • Parts 47
  • Reads 22,065
  • Votes 5,879
  • Parts 47
Complete, First published Jul 09, 2021
نام⸙ ͎.: #Asterism
•ژانر⸙ ͎.: اسمات/دراما/انگست
•کاپل⸙ ͎.: کایهون
•نویسنده⸙ ͎.: Erwin
•روزهای آپ⸙ ͎.: #پنجشنبه 
•رده سنی⸙ ͎.: _


خلاصه⸙ ͎.:کای و سهون دوست های چند ساله ای که رابطه ی صمیمی باهم دارن و همین باعث میشه به مرور مرز های همدیگرو بشکنن و بهم علاقمند شن.
 غافل از اینکه زندگی کای از قبل برنامه ریزی شده و قرار نیست اونجوری که سهون تصور میکنه پیش بره!
All Rights Reserved
Sign up to add Asterism to your library and receive updates
or
#145exo
Content Guidelines
You may also like
🧛🏻‍♂️a real manhwa🧛🏻‍♂️      [کامل شده] by layboom
20 parts Complete
🧛🏻‍♂️A real manhwa🧛🏻‍♂️ "یه مانهوای واقعی" نویسند: boom ژانر: رومنس، اسمات، فلاف، فانتزی، سوپرنچرال، طنز، ددی کینک، هپی اندینگ،... کاپل: هونهان کامل شده همیشه فکر میکردم موجودات تخیلی یه جایی تو یه دنیای دیگه زندگی میکنن، مطمئن بودم چون دوسشون داشتم. تا اینکه یه روزی وارد خونه‌ای شدم که نباید و چیزایی فهمیدم که باعث شد تمام ذهنیتم در موردشون تغییر کنه. اون روز دوست پسر جذابم که دست بر قضا یه بابای مهربونم بود بهم تاکید کرد که برای مراقبت از بچه کوچولوش نرم خونش، چندین بار هم تاکید کرد و خیلی قاطع منو از رفتن به خونه منع کرد ولی از اون جایی که من یه دانشجوی معمولی بدشانس بودم پروژه‌ی کوفتیمو تو خونه‌اش جا گذاشته بودم. واقعا با خودم فکر میکردم قرار نیست اتفاق خاصی بیوفته، نهایتش میخواستن منو سورپرایز کنن، بخاطر همینم نمی‌خواستن برم خونه. هیچ وقت از سرم این موضوع حتی رد هم نمیشد که وقتی وارد پذیرایی شم با موجود کوچولویی روبرو شم که دندوناشو برام تیز کرده و برای خون بدبختم نقشه می‌کشه. اون واقعا تیونگ بود؟! کوچولویی که منو پاپای شماره‌ی دو صدا میزد و لپامو میبوسید؟! با گیجی سرم رو کج کردم و دقیق نگاهش کردم. چرا حس میکردم درست وسط مانهوایی ایستادم که قرار بود نقش فرعیش توسط یه نیمچه
«Train No. 85» «قطار شماره ۸۵» by Sakurapink-Kiyomi
16 parts Complete
𝐠𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝘰𝘮𝘦𝘨𝘢𝘷𝘦𝘳𝘴_𝘍𝘭𝘶𝘧𝘧_𝘳𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤_𝘩𝘢𝘱𝘱𝘺 𝘦𝘯𝘥 🌈𝐜𝐡𝐚𝐧𝐛𝐚𝐞𝐤🧸🍫💕𝐇𝐮𝐧𝐡𝐚𝐧🦋☁️✨ 𝐒𝐭𝐨𝐫𝐲 𝐛𝐲:𝘚𝘢𝘬𝘶𝘳𝘢𝘱𝘪𝘯𝘬_𝘒𝘪𝘺𝘰𝘮𝘪🍒🧚 چان آلفای ۲۲ ساله و متنفر از امگاها که ارزوش یه سلبریتی خفن شدنه و به تازگی خبر پذیرش اودیشنش اومده قصد رفتن به سئول رو داره که درست توی قطار شماره ۸۵ به مقصد سئول کاملا تصادفی به بکهیون ۱۷ ساله ای بر خورد میکنه که از قضا یه امگای خاصه اما آیا این برخورد به همین جا ختم میشه یا سرنوشت جوری چیده شده که این دو بهم نزدیک بشن ؟! ..... باایجاد رابطه احساسی بین لوهان و سهون چه اتفاقی برای چان و بکهیونه ما میوفته ؟؟ آیا هر کدوم از شخصیت های ما به ارزوی قلبی خودشون میرسن ؟؟ چی در ادامه رخ میده کی میدونه ...... هاااای چریزممممممم 😻🍒💕✨ این فیک اولین فیکه منه پس لطفا اگه جاییش به مشکل برخوردید حتما بهم بگین و منو از حمایت های قشنگتون محروم نکنین منتظر کامنتا و ووت های اکلیلیتون هستم ماچ💋 💒«روز آپ جمعه ها به شرط رسیدن شرط ووت »💕
Shine in the dark by haniehislamy
33 parts Ongoing
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، اسمات ، انمیز تو لاورز ، تراژدی ، انگست (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخشه! ] نویسنده : هانا
Livid Heart🖤🚬 | Vkook by LostJis
46 parts Complete
[Completed] [تمام شده] 𓄸 Name: Livid Heart | قلب کبود 𓄸 Genre: Smut, romance, mafia⛓️🚫 𓄸 Main Couple: Vkook 𓄸 Age category: +21⛔ 𓄸 Writer: Jisog 𓄸 Update: Weekly on Wednesday🚬 _____🖤_____ "رد دات" جایی که عشق و خطر به هم می‌رسن! جئون جونگ‌کوک، یک خلافکار خرده‌پا با زندگی‌ای پر از بدهی و بدبختیه که هیچ چیزی برای از دست دادن نداره. اما یک روز، سرنوشت در قالب یک پیشنهاد عجیب از سوی یک فرد ناشناس و ثروتمند بهش لبخند می‌زنه: اگر بتونه در عرض یک ماه وینسنت، صاحب بی‌رحم و مرموز گی‌کلاب "رد دات" رو عاشق خودش کنه، زندگی جهنمیش تبدیل به بهشتی رویایی میشه. اما چرا از بین این همه آدم، جونگ‌کوک انتخاب شده؟ و آیا وینسنت فقط یک صاحب کلاب ساده است؟ جونگ‌کوک وارد بازی خطرناکی می‌شه که نه تنها قلب، بلکه جونش رو هم به خطر می‌اندازه. آیا می‌تونه عشق وینسنت رو به دست بیاره، یا رازهای تاریک وینسنت و "رد دات" اون رو به نابودی می‌کشونه؟ "_ مطمئنی اولین بارته؟ + آره لعنتی! خواستگارم نیستی که راجع به همچین چیزی بخوام بهت دروغ بگم! _ معمولا یبوست داری؟ + آره. خب که چییی؟ _ یه اکسترنال هموروئید کوچیک اینجاست. + منظورت بواسیره؟ ته... من برای چکاپ ماهانه اینجا نیومدما! _ انقدر غر نزن! خب اگه اینجوری بکنمت دردت می‌‌گیره! "
Kim Sehun by FictionaryNotes
8 parts Complete
نام⸙ ͎.: کیم سهون •ژانر⸙ : غمگین / انگست / ددی کینک / درام •کاپل⸙ ͎.: کایهون •نویسنده⸙ ͎.: erwin •روزهای آپ⸙ ͎.: جمعه •رده سنی⸙ ͎.: ... خلاصه⸙ ͎.: شش سالش بیشتر نبود که وسط دعوا محکم پهلوی مادرش رو بغل کرده بود و میخواست ازش دفاع کنه اما تنها چیزی که از اون به بعد تو ذهنش پر رنگ موند ضرباتی بود که بدن کوچیکش رو به لرزه در میاورد و گاهی جاشون انقدر درد میگرفت که شبا خوابش نمیبرد ، یه چیز تو مغزش تکرار میشد" بابایی مگ من چیکار کردم؟" این اتفاق تا جوونی سهون ادامه پیدا کرد زخم های که رو بدنش جا خوش کرده بودن! وقتی نوزده سالش شد مادرش بعد از کلی بگیر و ببند طلاق گرفت حالا فقط اون دوتا بودن. زیادی واسه مرد خونه شدن جوون و بی تجربه بود علاوه بر دانشگاهش پاره وقت کار میکرد و نایی براش باقی نمیموند. یه شب که از سرکارش برمیگشت در اتاقش نیمه باز بود و سرو صدا میومد ، اخم کمرنگی بین ابرو هاش نشست و وارد اتاق شد . اوه کاملا فراموش کرده بود که سیستم گرمایشی خونشون نیاز به تعمیر داشته. تو صدم ثانیه اخماش از بین رفت و به مرد رو به روش خیره شد. قد بلند ، پوسته برنزه و موهای شلخته! کای سمت هون برگشت و سکوتی که بینشون شکل گرفت به طرز عجیبی ادامه پیدا کرد. تو نگاه هم چی پیدا کردن؟
Eternal magic by kimcottony
14 parts Complete
نام فیک: جادوی ابدی/ Eternal magic کاپل:کریسهو - چانبک - کایسو نویسنده:☁️ kim.cotton ☁️ وضعیت : ‌کامل شده ‌^^✅💚 خلاصه: اون باید بخاطر شرط بندیش، بچه‌ای رو به عنوان پارتنره چانیول میخرید. از سازمانی که با همین هدف بچه هارو جمع کرده و آموزششون میداد اما تو همون روز، با پسربچه ای با موهای سبز رنگ، که همه شلغم صداش میکنن مواجه میشه داستانهای پشت پرده زندگی پسرکه شلغمی چی بود که باعث درد اومدنه قلبه کریس شد؟ چه‌کسی حدس میزد آخره آشنایی اونا چی میشه..؟¡! ـــــــــــــــــ کریس: چرا سوهو اینقدر از سوک میترسه؟ بکهیون: شما بودین ، اگه زورتون به هیشکی نمیرسید و هیچ پشتوانه ای نداشتین و تنها سرپنهاتون اون سازمان میبود، نمیترسیدین؟ همه بچه های سازمان از ماما میترسن ولی بلاهایی که سر سوهو اومده سر هیچکدوممون نیومده. باورتون میشه یبار ماما با قاشق ، باسن سوهو رو داغ کرده؟ ـــــــــــــــــ _سوک داره انتقامه پدره سوهو رو، از سوهو میگیره و دلش رو خنک میکنه.سوک یه مادر نیست! اون یه جانیه ـــــــــــــــــ کریس: اگه بدونی چجوری و چقدر گریه کرد. فکر کرد سر اینکه باعث شده رازمون لو بره میخوام ببرمش حموم که تنبیهش کنم...کای...رو بدنش پره رد تیغه، پشتش یه جای سالم نداره...روی شکمش زخمهای جدیده زیادی هست...بدجور آسیب دیده ه
You may also like
Slide 1 of 20
Harvey Dossier cover
cat boy cover
༺ 𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝕳𝖊𝖆𝖗𝖙𝖊𝖉 ༻ cover
My pink boy [ Yoonmin ] cover
🧛🏻‍♂️a real manhwa🧛🏻‍♂️      [کامل شده] cover
Sweet Like A Dream cover
«Train No. 85» «قطار شماره ۸۵» cover
🍩Memento  S  Ash Full🍩 cover
Shine in the dark cover
𝐂𝐚𝐧 𝐘𝐨𝐮 𝐁𝐥𝐨𝐰 𝐓𝐡𝐞 𝐁𝐮𝐛𝐛𝐥𝐞𝐠𝐮𝐦? cover
🌈 Maybe I Miss You 🌈 cover
«𝐍𝐎𝐕𝐄𝐋𝐈𝐒𝐓|ناولیست✔» cover
𝑭𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏 ➪ Revenir---Kaihun Version cover
Livid Heart🖤🚬 | Vkook cover
Kim Sehun cover
Eternal magic cover
𝚑𝚊𝚙𝚙𝚒𝚗𝚎𝚜𝚜  cover
𝐌𝐲 𝐀𝐥𝐩𝐡𝐚 cover
▪︎▪︎H̸a̸l̸l̸u̸c̸i̸n̸a̸t̸i̸o̸n̸&̸N̸i̸g̸h̸t̸m̸a̸r̸e̸▪︎▪︎ cover
Magic Of Your Voice cover

Harvey Dossier

30 parts Ongoing

¬Fiction: Harvey Dossier "پرونده‌ی هاروی" ¬Couple: HunHan ¬Genre: Romance, Smut, Historical (1900s), Mystery, Criminal ¬Writer: YanHuan ¬روزهای آپ : یکشنبه‌ برهه‌ای از سال‌های امپراتوری ادوارد هفتم در بریتانیای کبیر، زمانی که توماس، سایه مرگ بر اشراف‌زادگان گذاشت. کارآگاه سهون همراه با دستیار و البته همسر دوست‌‌داشتنی‌اش‌ لوهان، می‌توانستند نوری باشند که بر آن سایه می‌تابد؟ یا این پرتوی خودشان بود که کم‌سو می‌شد.. --------------------------------------------------- هشدار: اثر حاوی صحنه‌های خون‌آلود است.