it takes a lot to know
  • LECTURES 267
  • Votes 49
  • Parties 3
  • LECTURES 267
  • Votes 49
  • Parties 3
En cours d'écriture, Publié initialement juil. 24, 2021
بکهیون خودش رو"خانه به دوش"می دونه. 
هیچ وقت خونه نمی خره و هیچ جا بیشتر از یک ماه نمی مونه . 
تمامِ محورِ زندگیش رو ی دل کندن می چرخه.  
ازینکه به جایی یا کسی حس تعلق پیدا کنه وحشت داره .‌
به رفتن و رها کردن مشهوره و اطرافیانش به غیب شدن های ناگهانیش عادت دارن. 
چی میشه اگه تمامِ ترس بکهیون تو قالب "یک بابا لنگ درازِ گوش گنده " روبروش قرار بگیره؟ 

پارک چانیولی که نقطه ی مقابلِ بکهیونه 
کسی که به معنای واقعی بوی خونه میده.

🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
این داستان در دستِ ادیت است 
و تغییرات حدودا جدی توش اتفاق میوفته 
البته بدون تغییر خط داستانی. 
فعلا متوقف شده 💢✋
Tous Droits Réservés
Inscrivez-vous pour ajouter it takes a lot to know à votre bibliothèque et recevoir les mises à jour
ou
#80لوهان
Directives de Contenu
Vous aimerez aussi
Shine in the dark, écrit par haniehislamy
37 chapitres En cours d'écriture
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : 1 : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، انمیز تو لاورز ، اسمات 2 : تراژدی ، انگست ، دارک رمنس 3 : سفر در زمان ، رمنس ، هپی اند (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخش
﴾ Moon wolf  ﴿, écrit par kimkook_Lovrita
31 chapitres En cours d'écriture
فیکشن { گـرگـه مـاه } ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ خیلی از افسانه ها حقیقت دارن... خصوصا افسانه ی گـرگـه مـاه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ افسانه ها میگویند: به هنگام زوزه ی آن گرگ ، ماه به رنگ خون در می آید قوی ترین گرگ های تاریخ که تعداد آن ها حتی به انگشت های یک دست هم قادر نیست گـرگـه مـاه نام گذاری شدند قبایل محلی معتقدن زوزه ی آن گرگ ماه را به خون میکشد و زیر سلطه ی خود میگرد هیچ گرگی قادر به مبارزه و یا حتی مقابله با گـرگـه مـاه نیست زیرا قدرت او با هیچ گرگی قابل مقایسه نیست ولیکن در هر 100 سال یک بار هم زوزه ی این گرگ شنیده نمیشود زیرا اون در هر هنگام بین مردم محفوظ بوده و هیچوقت چهره ی خود را آشکار نمیگردد اون قادر نیست عاشق هیچ شخص دیگری جز جفت حقیقی و منتخب الاهه ماه شود ﴾ Moon Wolf ﴿ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ couple = { Vkook } the writer = { 𝑳𝒐𝒗𝒓𝒊𝒕𝒂 } genre = { Omegaverse، up to date، modern، romance، Angst، Smat، Royal ، time travel، historical ژانر = { امگاورس، بروز و امروزی، رومنس، انگست، اسمات، سلطنتی، سفر در زمان، تاریخی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ up= یکشنبه، و پنجشنبه های هر هفته
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝, écrit par Ladykim--
49 chapitres En cours d'écriture
-چرا اجازه نمیدی به سیگار لب بزنم؟ _چون نمیخوام به چیزی جز من معتاد شی. ✡⟷✧⟷✡ اون مَردِ تنها برای من حکمِ اکسیژن رو داشت،کنارِش نفس میکشیدم، یادم میرفت چه گذشته ی بی معنی ای داشتم، ریه هام پر میشد از عطرِ همیشگی‌ش"همون سیگارِ قهوه ای،همونکه هرزگاهی بهش حسادت میکردم، چرا باید اینقدر خوش شانس میبود که بین لبهای تهیونگ جا خوش میکرد؟ اونجا متعلق به زبونِ من بود!"هر چند، هنوز هم دوست داشتم بین لبهای معشوقه‌م ببینمش، وقتی دودِ سیگار رو ازبین لبهای نم‌دارِش به بیرون دعوت میکرد، قلبِ من یک تپش رو جا می انداخت،حتی سیگار کشیدنش هم پرجذبه و مسخ کننده بود، حتی اون دودِ خوش شانس هم وقتی از بین لبهای رییس کیم خارج میشد توی هوا به رقص در میومد! ᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒ 🖤کاپلها : تهکوک(اصلی)_چانبک_جونگمین 🤍نویسنده: لی‌لی(--ladykim) 🖤ژانر: رمنس.درام.جنایی 🖤محدودیت سنی : 18+ چنل تلگرامِ فیکشن:Aezraelschild@ #vkook #taekook #chanbaek #kai #jimin #mafia #police #lisa #rose #chaelisa
Vous aimerez aussi
Slide 1 of 10
K17🔞 cover
GOD IN DISGUISE | Vkook cover
Shine in the dark cover
•• Supreme ••  cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
Before you (I thought I had it all) | Kookv cover
﴾ Moon wolf  ﴿ cover
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 cover
ᴅɪꜱᴛᴀɴᴄᴇ cover
Heartbeat |sevensome| cover

K17🔞

35 chapitres En cours d'écriture

فلیکس دانش اموزاسترالیایی به سئول اومده و در مدرسه وارد تیم بسکتبال مدرسه میشه هیونجین پسر معروف دانشگاه کراش همه دختر ها و پسرا کاپیتان تیم مدرسه و بهترین بسکتبالیست چی میشه اگه رقابت بین فلیکس و هیونجین به جاهای باریک کشیده بشه و از حد‌ خودشون بگذرن؟! اسمات هست دوست ندارید نخونید کاپل ها:هیونلیکس ، چانمین ، مینسونگ ،جونگبین