لیام یه اشپز حرفه ایه که کافه رستوران تو لندن داره چند سال پیش به همراه برادرش ناتنیش لویی از ایران به لندن اومدن تا لیام تو دانشگاه ارزوهاش که یه دانشگاه اشپزیه درس بخونه که همین مهاجرتشون زندگیشونو زیرو رو کرد،شاید اگه بهشون میگفتن تو ۳سال اینده چه اتفاقایی براشون میفته چندین ساعت میخندیدن و میگفتن:باز چی زدی که این چرتو پرتارو سرهم کردی ولی خب حقیقت اینه که ما از ۲ثانیه بعدمون خبر نداریم و نمیدونیم چه اتفاقاتی قراره بیفته، عاشق میشیم؟! دلمون میشکنه؟ دلسرد میشیم و دیگه دلیلی برای زنده بودن نداریم خوشحالیم یا ناراحت،هیچکی نمیدونه،تنها چیزی که میدونیم اینه که ما خودمون سرنوشت خودمونو رغم میزنیم.خودمون داستان زندگیمونو مینویسیم.پس قلممونو برداریم و شروع کنیم به نوشتن ~SaghyAll Rights Reserved