New born
  • Reads 3,636
  • Votes 954
  • Parts 7
Sign up to add New born to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Lonely Moon by p-phoenix1485
62 parts Ongoing Mature
Genre: "Omegavers, Crime, Angst, Action, Romance, Phycology" Couples: "KrisYeol, Yoonmin, Kaihun" Writer: "Purplephoenix" «ماهِ تنها» خلاصه: زندگی خوبی داشت، خوشحال بود و از وقت گذروندن با خانواده‌اش لذت میبرد... اما یک روز...توی یک لحظه...همه چی از هم پاشید... خوشی رنگ باخت و دنیا رخ بیرحمش رو نمایان کرد؛ حالا تنهاست و باید از این تاریکیِ محبوس کننده رهایی پیدا کنه...اما آیا میتونه؟ اون بهش این اجازه رو نمیده تا از سایه‌ی منفورش خلاص بشه و روشنی رو ببینه...به نام عشق حبسش کرده و ذره ذره روحش رو میدره... •°•°•°•°•°• بخشی از داستان: درحالی که روی من سایه انداخته بود، چاقو رو به گردنم فشرد؛ از پشت نقاب سیاه رنگی که به چهره داشت تنها میتونستم چشمهاش رو ببینم...چشمهای خماری که انگار توشون آتیش روشن کرده بودند. رایحه‌‌ی عجیبی داشت، وقتی اونطور به چشمهام خیره شده بود حتی سوزش گردنم هم باعث نشد نگاهم رو ازش بگیرم... Start:1400/09/30 Finished:... (حتماً از روی لیست بخونید داستان رو، ممکنه پارت ها بهم ریخته باشند و پارتی رو جا بندازید.)
 💙 Glass Heart 💙 by Rominaebrahimi1385
5 parts Complete Mature
کاپل ها : ویکوک ، جیکوک و ... ژانر : غمگین ، هپی اند و ... دکتر با صورتی شکست خورده از اتاق عمل بیرون اومد و مشغول در آوردن دستکش هاش شد . سراسیمه و نگران به طرف دکتر رفت و پرسید_ آقای دکتر چیشد دکتر سرش رو بلند کرد و به مرد جوان خیره شد با صدای آروم زمزمه کرد_ متاسفم ما ایشون رو از دست دادیم تهیونگ با این حرف سرگیجه ی بدی بهش دست داد . نگاهشو به اتاق عمل داد . پرستار ها تختی که روش با پارچه ی سفیدی پوشیده شده بود رو خارج میکردن . به طرف تخت دوید و پارچه ی سفید رو با ضرب از صورت عشق زندگیش کنار زد با صدایی نسبتا بلند گفت_کوک قشنگم ... پاشو ... پاشو عشقم ... بلندشو ... مگه قرار نبود بچه دار بشیم ؟ ... قرار بود برا بچمون اتاق بگیریم ... بیبی پاشو قرار بود تورو ببرم شهر رویاهات ... قرار بود یه عمارت بزرگ بخرم توش زندگی کنیم ... پاشو عشقم چرا دراز کشیدی و چشماتو بستی ؟ ... چرا چشمای قشنگتو از من دریغشون میکنی ؟! ... پاشوو ... کوک خواهش میکنم ... التماست میکنم ... پاشو کوک ... قول میدم دنیا رو به پات بریزممم ککووکککککک همونطور که پرستار ها میکشیدنش تا ببرنش اسم کوک رو فریاد میزد_ولم کنین ... بزارید با کوک برم ... بزارید منم برم پیشش من نمیتونم بدونش زندگی کن .... کجا میبرینش وووللللمم کننننییین نهههههههههههههههه روزای آپ : جمعه
You may also like
Slide 1 of 20
Your eyes tell || VK || Completed cover
Lost in the Dream ☁️ [YOONMIN]✔️ cover
Dark sky/Vkook cover
رویا § Dream § cover
Sins of Freedom cover
Lonely Moon cover
A mask of fame cover
Strange soldier cover
 💙 Glass Heart 💙 cover
seven⁷ cover
◆𝐌𝐲 𝐬𝐚𝐦𝐩𝐥𝐞 𝐋𝐨𝐫𝐝◆ cover
3B Class~ cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
Up and Down cover
intractable (Yoonmin) cover
𝗠𝘆 𝗗𝗼𝗰𝘁𝗼𝗿 | 𝗛𝗼𝗽𝗲𝗴𝗶 cover
All of my heart is yours cover
𝖲𝖾𝖼𝗋𝖾𝗍💍𝖬𝖺𝗋𝗋𝗂𝗀𝖾  cover
پرسه در نیمه شب cover
 White Rose2 cover

Your eyes tell || VK || Completed

50 parts Complete

+ تمومش کن جونگکوک! دیگه تحمل این رفتارهای بچگانه ات رو ندارم! _ من نیاز ندارم که از زبونت بشنوم دوستم داری.. چشمات تهیونگ.. چشمات میگن! خلاصه : جونگکوک، پسر 19ساله ای که سال اخر دبیرستانه و عاشق نقاشی عه. روحیه حساس و شکننده ای داره!! از نظر خودش خدای بدشانسیه. طی اتفاقاتی، خانواده اش اون رو طرد میکنن . اما چی میشه اگر اون با یه مرد سرد "همخونه" بشه ؟؟!!! ولی یک‌ چیزی بگم یادتون بمونه : ‏"گاهی‌ وقتا بدشانسی‌ هامونم از سَر خوش‌ شانسی‌ هست"؛ این رو بعدا متوجه‌اش می‌شیم.🙂 Name: Your eyes tell Main couple : Vkook Side couples : Namjin and (Secret) Genre: Fluff, romance, angst, Smut🔞,slice of life, Dram, tragedy, "happy end" Wr: Nellin&Melli ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ Highest rankings: #1 ویکوک #3 تهکوک #1 تهیونگ #3 fanfiction #1 btsfanfic #1 tae تاریخ شروع: 1400/12/07 تاریخ پایان: 1402/02/29