[ متاسفم جانگ کوکم عاشق تو تهیونگ ] دفترم رو بستم . برای اخرین بار به جعبه ی قرصای روی میز نگاه کردم ..... 🖤 ته : جیمین اون دلش بچه میخواد .... اون دلش یه زندگی عادی میخواد با یه دختر خوشگل که براش چند تا بچه ی وروجک و مهربون بیاره ..... شاید بهم نگه ولی منم احمق نیستم ... جیمین : ته ته گریه نکن .... اون عاشقته .... شما دوتا بدون هم نمیتونید .... همونطوری که من ویونگی بدون هم نمیتونیم .... ته : اون دیشب با یه دختر خوابید .... اون نمیتونه با من بسازه اون منو نمیخواد ... 🖤All Rights Reserved