🌀پارک چانیول رییس شرکت جذابی که روی منشی کیوتش کراش داره هرکاری میکنه نمیتونه توجهشو جلب کنه و بالاخره یه گوشه گیرش میاره و حرف قلبش رو به زبون میاره.. 🍷 +من ازت خوشم میاد بکهیون بک لبخندی زد: نظر لطفتونه رییس چانیول متوجه شد بک از عمد خودشو زده به اون راه : دوستت دارم بکهیون! 🍷 +چطوی میتونی انقدر سریع از ورژن کیوتت بری تو ذات پلیدت بیون؟ بکهیون روی پنجه هاش وایستاد و لباشو به گوش چانیول چسبوند: خیلی کارای دیگه بلدم.. +تو خیلی بیشرمی..