blue moon
  • Reads 2,390
  • Votes 698
  • Parts 16
  • Reads 2,390
  • Votes 698
  • Parts 16
Ongoing, First published Aug 09, 2021
~Complete~
یه زندگی ک تا حالا فکرشم نمی کردم 
زندگی ک  میدونستم اگا میشه انتخابش کرد هیچ وقت حتی سمتش نمی رفتم 
زندگی ک ایکاش نابود شه 
ایکاش افراد و کسایی ک شدم همراهام نبودن 

couple : nomin . woosan . minsung
Ganer : werewolf . Vampire . Science fiction 

Continue.....
All Rights Reserved
Sign up to add blue moon to your library and receive updates
or
#91nct
Content Guidelines
You may also like
Runaway by haniehislamy
5 parts Ongoing
[ فراری ] Cuple : KookV Genre : Omegavers , Smut , Dark Romance , Mpreg , Harsh , 🔞 جونگکوک بعداز اینکه متوجه گرایش‌ِ عجیبِ منشی‌ نوجوونش میشه ، باهاش یه رابطه‌ی قراردادیِ یک ساله رو شروع میکنه.... چی میشه اگه تهیونگ بخاطر یه سهل‌انگاری ، برخلاف قوانین رابطه ی قراردادیش با جونگکوک ، باردار بشه و حالا قرار بود چه بلایی سرش بیاد ؟؟ اون دونفر گرچه که بدن‌های برهنه‌ی همو خوب بلد بودند اما...... هیچی از زندگیِ هم نمیدونستند.... ! این رابطه میتونست بعد از آشکار شدن رازهاشون ادامه پیدا کنه؟ تهیونگ چیکار میکرد ؟ میموند تا اون آلفا هر بلایی که میخواد به سرش بیاره ؟ _ بازی بدی رو شروع کردی تهیونگ.... اگه ازم دور بشی میکشمت...تو همیشه باید جلوی پام باشی لعنتی ! ********* + تو فقط بهم لبخند زدی...‌ و من کل زندگیمو دو دستی بهت تقدیم کردم ...‌ انگار توی تمام زندگی تاریکم منتظر یه لبخند از یه نفر بودم تا جلوش زانو بزنم و به عنوان خدای خودم بپرستمش..... اما من همیشه فراری بودم.... از آدمها ... از احساسات... از آینده.... من فرار میکنم ازت اگه توی قفس نگهم نداری ! چون ‏اون قسمتی از من که سعی میکرد آدمها رو نگه داره کاملا از بین رفته.... من فرار کردم از خودم... از تو... از حقیقت... _ حدس بزن قراره باهات چیکار کنم توله‌ی فراری !؟؟ ********* برای آشنایی با روند داستان به پارت
ຯChernobyl | Vkookᵃᵘ by _vantesea
37 parts Ongoing
❅Summary: داستان عاشقانه و متفاوتی در سال ۲۰۸۶ میلادی، پروفسور تهیونگ کیم و تیم تحقیقاتیش به سرزمین گمشده‌ای سفر می‌کنن، سفری که باعث تغییرات زیادی در زندگی اونها خواهد شد. ••→ _ تو سال ۲‌۰۸‌۷، تو این نقطه از تاریخ دیگه انسانیت و اخلاق به درد آدمها نمی‌خوره... الان آدمها می‌دون تا از حقیقتا فرار کنن، می‌جنگن تا زنده بمونن، تا آخرالزمان اون‌هارو داخل خودش نکشه! اینجا دیگه انسانیت جواب نمی‌ده پروفسور کیم! لبخند تلخی زد و نگاهش رو از چشمان سبز رنگ مرد رو به روش گرفت: _واسه من مهم نیست چه اتفاقاتی داره میفته، من به دویدن ادامه دادم تا انسانیت درونم زنده بمونه، من می‌جنگم تا اونو نجات بدم، شما درک نمی‌کنید، نمی‌فهمید آخرالزمان من وقتی اتفاق می‌افته که چشمهای اون رو غمدار ببینم... این عقیده‌ی همه‌ی سیاست مدار هاست؟؟ متاسفم قربان، آخرالزمان نابودی زمین و انفجار خورشید نیست، آخرالزمان وقتیه که امید مردمِ دنیا رو نابود کرده باشید!!! ☢: داستان این آیو با فاجعه‌ی چرنوبیل رابطه مستقیمی نداره و دوره زمانیش به صدسال پس از اون واقعه برمی‌گرده و فضای متفاوتی با باقی داستان ها داره. وضعیت: درحال آپ. Couples: Vkook, Hopemin. Genre: Sci-Fi, Romance, Thriller, angst, Smut 🔞 Wr: Vante 3.#Thriller
You may also like
Slide 1 of 10
Runaway cover
band c.h [hyunlix] cover
ຯChernobyl | Vkookᵃᵘ cover
💀The Star Death💫(completed) cover
 مردی از نیستی cover
Lost Memories  cover
Parallel World  cover
⚫𝐋'𝐀𝐔𝐓𝐑𝐄 𝐌𝐎𝐍𝐃𝐄⚫ cover
Creditor cover
Mr kim/vkook cover

Runaway

5 parts Ongoing

[ فراری ] Cuple : KookV Genre : Omegavers , Smut , Dark Romance , Mpreg , Harsh , 🔞 جونگکوک بعداز اینکه متوجه گرایش‌ِ عجیبِ منشی‌ نوجوونش میشه ، باهاش یه رابطه‌ی قراردادیِ یک ساله رو شروع میکنه.... چی میشه اگه تهیونگ بخاطر یه سهل‌انگاری ، برخلاف قوانین رابطه ی قراردادیش با جونگکوک ، باردار بشه و حالا قرار بود چه بلایی سرش بیاد ؟؟ اون دونفر گرچه که بدن‌های برهنه‌ی همو خوب بلد بودند اما...... هیچی از زندگیِ هم نمیدونستند.... ! این رابطه میتونست بعد از آشکار شدن رازهاشون ادامه پیدا کنه؟ تهیونگ چیکار میکرد ؟ میموند تا اون آلفا هر بلایی که میخواد به سرش بیاره ؟ _ بازی بدی رو شروع کردی تهیونگ.... اگه ازم دور بشی میکشمت...تو همیشه باید جلوی پام باشی لعنتی ! ********* + تو فقط بهم لبخند زدی...‌ و من کل زندگیمو دو دستی بهت تقدیم کردم ...‌ انگار توی تمام زندگی تاریکم منتظر یه لبخند از یه نفر بودم تا جلوش زانو بزنم و به عنوان خدای خودم بپرستمش..... اما من همیشه فراری بودم.... از آدمها ... از احساسات... از آینده.... من فرار میکنم ازت اگه توی قفس نگهم نداری ! چون ‏اون قسمتی از من که سعی میکرد آدمها رو نگه داره کاملا از بین رفته.... من فرار کردم از خودم... از تو... از حقیقت... _ حدس بزن قراره باهات چیکار کنم توله‌ی فراری !؟؟ ********* برای آشنایی با روند داستان به پارت