𝗕𝗟𝗜𝗡𝗗𝗘𝗗 | نابینا شده
  • Reads 731
  • Votes 190
  • Parts 6
  • Reads 731
  • Votes 190
  • Parts 6
Complete, First published Aug 10, 2021
Mature
‣𝘯𝘢𝘮𝘦: 𝗕𝗟𝗜𝗡𝗗𝗘𝗗
‣𝘨𝘦𝘯𝘳𝘦: romance - angst
‣𝘤𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: chanbaek(main) - taoris
‣𝘵𝘳𝘢𝘯𝘴𝘭𝘢𝘵𝘰𝘳: DeepOBlue
‣oneshot

· • -- ٠ ✤ ٠ -- • ·
‣خلاصه:
 بیون بکهیون نابینا متولد شده بود،و پارک چانیول از جوونی از اون مراقبت می کرد.
پارک چانیول یه روز اونو به بالا پشت بوم برد تا زندگی رو تجربه کنه،با این هدف که بکهیون برای یبار احساس عادی بودن کنه.
با این حال این بزرگ ترین اشتباهی بود که اون انجام داده بود...
All Rights Reserved
Sign up to add 𝗕𝗟𝗜𝗡𝗗𝗘𝗗 | نابینا شده to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
ғᴀʟʟᴇɴ ᴀɴɢᴇʟ's ʟᴏᴠᴇʀ  s² by Vaniiished
5 parts Ongoing
"فصل‌دومِ فیکشنِ روزی که شیطان عاشق شد" بکهیون بعد از قتل همسرش چانیول به دست‌های خودش، تصمیم بزرگی گرفت. وقتی که با حقیقت انجیل تقلبی مواجه شده بود، با قدرت جدید به دست اومده‌اش چیکار می‌کرد؟ بکهیون دوست داشت انتقامش رو از خدا بگیره. خدایی که مهربون بود اما ظاهرا اون بالا نشسته بود و فقط می‌نوشت! چی می‌شد اگه زمین خالی از انسان می‌شد؟ برای بکهیونی که هیولایی رها شده در جهان بود، بهترین سرگرمی ممکن بود! بکهیون بعد از ریختن شبنم‌های پرپر شده به روی جسد غرق در خواب چانیول در تابوت سفیدش، تاریخی رو برای خودش مشخص کرد. ۱۶ ژانویه ۲۰۳۲، روز پایان زمین! - زمین خالی از انسانه، اون همه‌اشون رو خورده.. - چرا دروغ میگی چانی؟ تو هنوز زنده‌ای! -پس همه چیز در مورد مرگ به دست معشوقه بود.. - من حتی قبل از اینکه وجود داشته باشی عاشقت بودم بکهیون.. - اون جهنم رو برای تو به من فروخت.. ‼️قبل از خوندن مقدمه، حواستون باشه که این فیکشن، فصل دوم فیکشن "روزی که شیطان عاشق شد" هست! اگر اون یکی فیکشن رو نخوندید پس این رو شروع نکنید دیگه..‼️ ༄⸸ ▪︎ɢᴇɴʀᴇ : ᴅᴀʀᴋғᴀɴᴛᴀsʏ . ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ . sᴜᴘᴇʀɴᴀᴛᴜʀᴀʟ . sᴍᴜᴛ . Tʜʀɪʟʟᴇʀ ▪︎ᴛᴇʟ ɪᴅ : ʟᴜᴄɪғᴇʀsᴍᴀɪʟs -روزهای آپ : دوشنبه/پنجشنبه-
⋅ᵗʰᵉ ᴡʀOɴɢ ʟOᴠᴇ⋅ by Melisamomo
2 parts Ongoing Mature
ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋ⋅ ʜᴜɴʜᴀɴ⋅ ᴋʀɪsʜᴏ⋅ ɢᴇɴʀᴇ: ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀsᴇ⋅ sᴍᴜᴛ⋅ ᴀɴɢsᴛ⋅ ʷʳⁱᵗᵉʳ ִֶָ ᴀᴊᴜᴍᴍᴀ ᴡɪɴᰔᩚ _____________ گذشته یه سایه‌ست که تا نور ببینه، همه‌جا دنبالت راه میاد. چانیول برای فرار از اون سایه، سال‌ها خودش رو تو تاریکی پنهان کرد؛ اما چون اون از نور فراری بود، دلیل نمی‌شد نور به دنبالش نره. - ازم بدت میاد هیونگ؟ - بهم نگو هیونگ. من برادرت نیستم. ________ خاطرات مثل یه کتابِ! احیاناً اگه چند ورقی ازش کنده بشه؛ تو می‌مونی و باتلاقی از افکار، که هر کدوم به نحوی غرقت می‌کنه. و حالا دو آدم با چهره‌ی یکسان و دنیاهای متفاوت، تو باتلاقی عمیق، برای یافتن ورق‌های گم‌شده‌ی کتاب خاطرات‌شون دست‌وپا می‌زدن. "- ولی شماها شبیهِ سیبی هستین که از وسط نصف شده." "- دلیل نمیشه چون شبیهِ منه، آدم مطمئنی باشه." "- حق با اونه، چون نیمه‌ی خراب و فاسد اون سیب نصیب من شده." ________ همیشه آرامش رو به دریایی تشبیه می‌کرد که گوش سپردن به صدای برخورد امواج، تمام احساسات منفی رو از زندگیش شسته و از بین می‌بره. ولی آب‌وهوای دریا همیشه آروم نیست. ممکنه یه سونامی با حضور ناگهانیش، آرامش امواجش رو بهم بزنه. و سونامی‌ای که آرامش رو از زندگیِ ییفان گرفت، یه بچه بود! "- ازم می‌ترسی؟" "- اگه بگم آره؟"
You may also like
Slide 1 of 10
👀|ᴊᵘᴊᵘ| •[ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋ] cover
It Hurts☀️ cover
𝓓𝓪𝓷𝓬𝓲𝓷𝓰 𝓑𝓾𝓽𝓽𝓮𝓻𝓯𝓵𝓲𝓮𝓼 cover
ғᴀʟʟᴇɴ ᴀɴɢᴇʟ's ʟᴏᴠᴇʀ  s² cover
fox cover
⋅ᵗʰᵉ ᴡʀOɴɢ ʟOᴠᴇ⋅ cover
Wreath eyes cover
One shots cover
Youngjae is MINE!࿐per Translation cover
Amor cover

👀|ᴊᵘᴊᵘ| •[ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋ]

11 parts Complete

با یه اشتباه شروع شد، با یه حیله ادامه پیدا کرد. با حماقت کش دار شد و از تمام رازها پرده برداشت. رازهایی که بکهیون هیچ وقت نباید میفهمید اما زمان همه چیزو رو کرد. نفرینی که گریبانگیر ولیعهد و محافظش شد و بازی های سیاسی رو عوض کرد . طوفانی که قرنها بعد دوباره برگشت و زندگی کیم تهیونگ رو به تتو آرتیست بی قید بندی گره زد که فقط اصول خودش رو قبول داشت.🥂🏷 •نام⸙ ͎.: #JuJu •ژانر⸙ ͎.: تاریخی/تخیلی/فلاف •کاپل⸙ ͎.: چانبک/کوکوی •نویسنده⸙ ͎.: #هلیوت #هانیفر •رده سنی⸙ ͎.: +۱۵