[ Outcast Devil ]
  • Reads 6,527
  • Votes 1,663
  • Parts 16
  • Reads 6,527
  • Votes 1,663
  • Parts 16
Complete, First published Aug 17, 2021
🌟 شیطان مطرود 

💰 کاپل: ییژان
🕯 ژانر: تخیلی، رمنس، اسمات
💰 نویسنده: نارسیس
🕯Channel: @exosuibians

👑 [ خلاصه داستان ] 👑
گاهی برای پشیمونی خیلی دیره. حداقل الان برای ژان دیره ... حالا که با زنجیر های فولادی که باعث سوختن پوستش میشدن اسیر ادمیزاد ها شده بود، بال های شب رنگش قطع شده بودن و زمین زیر پاش از خون سرخ شده بود، برای اینکه بگه ای کاش تسلیم نگاه وانگ ییبو نمیشد دیر بود .... درسته. پرنس جهنم احمقانه به پسری که از دنیای اون نبود اعتماد کرده بود و حالا داشت نتیجه کارش رو میدید.
ییبو با نیشخند کریهی شلاق چرمی توی دستش رو تاب میداد و روی پوست برهنه شیطان زیبا مقابلش، رد های قرمز به جا میذاشت. این ییبو اصلا شبیه پسری که عاشقش شده بود، نبود ....
All Rights Reserved
Sign up to add [ Outcast Devil ] to your library and receive updates
or
#36harsh
Content Guidelines
You may also like
𝙈𝙚𝙩𝙖𝙣𝙤𝙞𝙖 by MinSaya0_0
7 parts Complete
𝙈𝙚𝙩𝙖𝙣𝙤𝙞𝙖 | 𝙈𝙞𝙣𝙞 𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚: 𝙔𝙞𝙕𝙝𝙖𝙣 , 𝘽𝙅𝙔𝙓 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚: 𝙊𝙢𝙚𝙜𝙖𝙫𝙚𝙧𝙨 , 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 , 𝙎𝙢𝙪𝙩 ~ جان: "من.. خب.. نمیدونم چی بگم.. صبر کن از کجا اسممو میدونی؟" پسر: "من همه چیزو راجبت میدونم جان ، شیائو جان ، ۲۸ سالته ، پدرت جز تاجرای قدرتمند چینه و به خانواده رهبر پک اینجا نزدیکه ، یه خواهر کوچکتر و یه برادر بزرگتر داری ، از یه پدر و مادر آلفایی و خواهر و برادرتم آلفان اما تو امگایی ، به کشیدن چیزای مختلف روی کاغذ علاقه ی زیادی داری ، متنفری ازینکه به خاطر امگا بودنت ضعیف میدوننت و به هیچ وجه یه امگای مطیع نیستی ، بازم لازمه ادامه بدم؟" جان: "هی هی تو کی هستی؟" پسر: "شاید یکی که از ۱۷ سالگی دوستت داره..؟" ~ های. زیاد جرعت نداشتم فیکشنامو تو واتپد آپ کنم چون یکم نگران کننده‌ست که دیگران اهمیتی به چیزی که نوشتی ندن ولی خب دلو زدم به دریا و اونقدرم امید ندارم که بهش خیلی توجه شه.. ممنونم ازتون اگه میخونیدش🥲😂💜
❥Black‌LotusNovel  by Yejaydor
47 parts Ongoing
❥❥ ❥❥❥Black Lotus Novel's Title: 霸总前夫说我是黑莲花 Genre: Drama, Smut, BL Translator: Yejaydor 246 Chapters + 19 Extras ( Completed ) ترجمه انگلیسی هنوز کامل نیس 'رمان لوتوس سیاه' **خلاصه** ون نیان نان در این سه سالی که با گو یانشنگ ازدواج کرده بود، این جمله رو بارها شنیده بود «دیگه طاقت ریاکاریت رو ندارم!» از زمان عروسیشون، لحظه‌ای که گو یان‌شنگ درست جلوی چشم‌ همه شراب روی سرش خالی کرد، فهمید که نمی‌تونه چیزی بیشتری ازش بخواد. «توافق نامه طلاق رو امضا کن گمشو!» با این حال، تنها چند ماه بعد از طلاقشون، گو یان‌شنگ، همراه با چند تا بادیگارد، به زور وارد اتاقش شد. «نیان نان، تو فوق‌العاده‌ایی! بهتره وقت تلف نکنیم و باهام برگردی خونه، باشه؟» «رئیس گو، یادت رفته که ما قبلاً طلاق گرفتیم؟» «در این صورت می‌تونیم دوباره ازدواج کنیم! اما این دفعه، من کسی هستم که دنبالته.» گو یان‌شنگ، تو زندگی خوبی داری و به چیزی که می‌خواستی رسیدی، اما احساسات من رو هم در نظر گرفتی؟ چه اتفاقی براشون می افته؟ می تونن رابطه خودشون از نو شروع کنن؟ یا همه چیز تموم میشه؟ ─────────────
All Of My Life🧚‍♂️[Full] by DaryaVkook
51 parts Complete
[کامل شده] کاپل: تهکوک [تهیونگ تاپ] ژانر: رومنس، فلاف، فانتزی، اِلف[پری بالدار]، اسمات، سوییت، هپی اند. جئون جونگکوک یه پسره که به شدت عاشق پری هاست و یه زندگی روزمره داره که به شدت ازش خسته شده و دنبال یکم هیجانه. خوشبختانه همه چیز با تهیونگی که با سن نامعلوم و یه راز خیلی بزرگ وارد دبیرستانش میشه تغییر میکنه و جونگکوک چیزهایی رو تجربه میکنه که حتی خوابشون رو هم نمیدیده! چی میشه اگه تهیونگ یه پری باشه که از عشق فراریه ولی قلبش برای جونگکوک بتپه؟ چی میشه اگه جونگکوک راز تهیونگ رو بفهمه و قول بده کنارش بمونه؟ ~~~~~~~~~~~~~ قسمتی از داستان: تهیونگ در گوشش آروم زمزمه کرد: -میدونی چرا نمیشه وسط بوسه نفس کشید؟ جونگکوک که کنجکاو شده بود، عقب کشید و به چشم های تیره اش خیره شد. با یه حالت بچه گونه گفت: +خب واسه اینه که راه تنفسمون بسته میشه. لبخند گرمی بخاطر لحن کیوتش زد و دستش‌ رو روی گونه ی جونگکوک کشید: -چون ارزش بوسه و نفس کشیدن یکیه... و بعد لبهاش رو روی لبهای خرگوشش گذاشت. ~~~~~~~~~~~~~~~~ +نمیخوای دست از بازی کردن با ضربان قلب من برداری؟ -وقتی قراره مال خودم باشه چرا باید دست بردارم؟ ~~~~~~~~~~~~~~~~ Writer: Darya🌊 Start: 1 Mordad 00 Finish: 24 Bahman 00
You may also like
Slide 1 of 10
𝙈𝙚𝙩𝙖𝙣𝙤𝙞𝙖 cover
❥Black‌LotusNovel  cover
La mia metà [نیمه گمشده‌ی من]  cover
All Of My Life🧚‍♂️[Full] cover
🥀Black  Rose 🥀 cover
My Imagineシ cover
Inverted Life cover
Ant Ant cover
Love & Hate  cover
 Nonesense cover

𝙈𝙚𝙩𝙖𝙣𝙤𝙞𝙖

7 parts Complete

𝙈𝙚𝙩𝙖𝙣𝙤𝙞𝙖 | 𝙈𝙞𝙣𝙞 𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚: 𝙔𝙞𝙕𝙝𝙖𝙣 , 𝘽𝙅𝙔𝙓 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚: 𝙊𝙢𝙚𝙜𝙖𝙫𝙚𝙧𝙨 , 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 , 𝙎𝙢𝙪𝙩 ~ جان: "من.. خب.. نمیدونم چی بگم.. صبر کن از کجا اسممو میدونی؟" پسر: "من همه چیزو راجبت میدونم جان ، شیائو جان ، ۲۸ سالته ، پدرت جز تاجرای قدرتمند چینه و به خانواده رهبر پک اینجا نزدیکه ، یه خواهر کوچکتر و یه برادر بزرگتر داری ، از یه پدر و مادر آلفایی و خواهر و برادرتم آلفان اما تو امگایی ، به کشیدن چیزای مختلف روی کاغذ علاقه ی زیادی داری ، متنفری ازینکه به خاطر امگا بودنت ضعیف میدوننت و به هیچ وجه یه امگای مطیع نیستی ، بازم لازمه ادامه بدم؟" جان: "هی هی تو کی هستی؟" پسر: "شاید یکی که از ۱۷ سالگی دوستت داره..؟" ~ های. زیاد جرعت نداشتم فیکشنامو تو واتپد آپ کنم چون یکم نگران کننده‌ست که دیگران اهمیتی به چیزی که نوشتی ندن ولی خب دلو زدم به دریا و اونقدرم امید ندارم که بهش خیلی توجه شه.. ممنونم ازتون اگه میخونیدش🥲😂💜