طبقات حاکم پاکستان از همان آغاز هیچ برنامهای برای استقلال اقتصادی پاکستان و استقلال کشور نداشتند. طبقات حاکم هیچگونه اولویتی برای منابع اقتصادی، به ویژه کشاورزی که منبع اصلی درآمد کشور بوده است و صنعت، که برای توسعه ضروری است، قائل نشدهاند. در شرایط موجود، به جای ایجاد روابط با کشورهای همسایه بر اساس همزیستی مسالمتآمیز، تهدیدهای امنیتی با ایجاد تنشهای غیرضروری با کشورهای همسایه، به ویژه در جهت منافع ایالات متحده ایجاد شد. در نتیجه، از یک سو، دستگاه امنیتی قدرتمندتر از دستگاه سیاسی شده است و قدرت برتر را از دست مردم ربوده است؛ از سوی دیگر ، با افزایش غیر ضروری خرید جنگافزار و هزینههای نظامی ، به شدت به وامهای خارجی متکی شده است.