Darker Than Sin
  • Reads 2,019
  • Votes 332
  • Parts 54
  • Reads 2,019
  • Votes 332
  • Parts 54
Complete, First published Aug 21, 2021
Mature
14 new parts
گاهی باید توی آیینه نگاه کنی ، از خود ِخودت نه چیزی که تظاهر میکنی ، بپرسی که با قلبهایی که دیگران بهت دادند چیکار کردی ؟شکوندیشون؟ یا نجاتشون دادی؟یا اصلا به خاطر نداری که چه بلایی سرشون آوردی ؟
شاید دیگران آگاهانه قلبتو نشکونده باشند اما تو آگاهانه این کار رو باهاشون کردی...
نفرت و سیاهی بالاخره وجودتو در برمیگیره ... 
اون وقته که برای فهمیدنش باید دستتو روی سمت چپ سینت بذاری تا بفهمی خیلی وقته که اونجا چیزی برای تپیدن وجود نداره !
تم : معمایی -جنایی
All Rights Reserved
Sign up to add Darker Than Sin to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
TENSION🍷(vkook) by seta8603
37 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end ❗️ Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst، drama Couple: vkook ،....... Setayesh* ❗️این اولین تجربه داستان نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
You may also like
Slide 1 of 9
The wrong life  cover
TENSION🍷(vkook) cover
Bodyguard cover
online class[Z/M][L/S] cover
You put the O in disorder [L.S] cover
پرسه در نیمه شب cover
you made me change everything  cover
خالی‌تر از خلا [زیام] cover
Your eyes tell || VK || Completed cover

The wrong life

13 parts Complete

خب =) این داستان شیپش کاکلزه ( جنسن و میشا ) داستان از اونجایی شروع میشه که میشا تو یه شرکت درخواست شغل میده ، طولی نمیکشه که میفهمه درواقع رییس اون شرکت ، جنسن ، اونو میشناسه ولی بهش چیزی نمیگه .... -چرا و چگونش توی داستان مشخص میشه 🤪 * نخواستم زیاد داستان لو بره برای همین پارت اولو بخونین تا اگه خوشتون اومد ادامش بدین * jensen : top misha : bott امیدوارم دوستش داشته باشین ♡_♡