Story cover for Lost In Paris {COMPLETED} by evie_TM
Lost In Paris {COMPLETED}
  • WpView
    Reads 47,206
  • WpVote
    Votes 10,900
  • WpPart
    Parts 58
  • WpView
    Reads 47,206
  • WpVote
    Votes 10,900
  • WpPart
    Parts 58
Complete, First published Aug 21, 2021
Mature
چانیول یه وکیل خوش قلب و مهربونه که از پس پروندههای زیادی بر اومده. اون در واقع هیچوقت فکرشو نمیکرد تو پاریس، عاشق مردی بشه که فقط یه گارسون تو رستوران سِپتیم پاریسه و دختری داره که به جز براورده کردن آرزوهاش، به چیز دیگهای توجه نمیکنه.
  
  
  ~~~~~~~~~~~~~~~~
  
- یول؟
  
- بله عزیزم؟
  
- من پدر مزخرفیم. من باید قهرمان بِل می شدم ولی حالا اینجام و به تو نیاز پیدا کردم.
  
- بکهیون، تو قوی هستی. تو به من نیاز نداری. تو بیدلیل لبخند میزنی، با فلوتزنهای ریوالی میرقصی و حرفهایی میزنی که من رو فقط بیشتر به وجودت وابسته میکنه.
تو هر روز بل رو بغل میکنی، بهش میخندی و تمام تلاشت رو میکنی تا آرزوهاش رو براورده کنی. تو یه قهرمانی. قهرمان زندگی دخترت. میدونی، مردم عاشق قهرمانهان. پس به من هم حق بده که عاشقت باشم.
  
Fiction Name: Lost in Paris 

Genre: Romantic, Drama, Slice of life, R
  
Couple: Chanbaek~

Status: Complete✅

Start [21th Agust, 2021]
Ending [31th Dec, 2021]

Word Count: 310,000
By Evie Frye~
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add Lost In Paris {COMPLETED} to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
The tormentor[Completed] by sabaajp
70 parts Complete Mature
شکنجه گر ژانر: عاشقانه، رمنس، معمایی، مافیایی، انگست، اسمات🔞 کاپلها: چانبک، هونهان، ویکوک ******************* بک سفید و چان سیاه بک شاد و چان خنثی بک عاشق و چان سرد بک ظریف و چان قوی بک خیلی تلاش کرد لبخند رو به لبهای چانیول بداخلاقش برگردونه ولی نمیدونست بهای همچین کاری این میشه که لبخند برای همیشه از روی لبهای خودش پاک شه ************************* برشی از داستان: بکهیون تلخندی زد و روی برگه ای که جلوش بود نوشت: من زیاد میخندیدم...شاد بودم... یه آدم سرشار از شور زندگی با آرزوهای زیاد... دروغ نیست اگه بگم چانیول رو از همه ی دنیا بیشتر دوست داشتم و فکر میکردم میتونه دربرابر تمام دنیا ازم محافظت کنه. ولی اون پسر به مرور زمان تغییر کرد...بدجنس شد و اذیتم کرد.عاشقم بود یا نه رو نمیدونم اما میدونم که الان ازم متنفره... قبلا عاشق صدام بود و هرکاری میکرد که صدای خندم رو بشنوه و ازم میخواست براش حرف بزنم اما بعد از اینکه صدای داد و التماسهامو وقتی زیردست و پاش کتک میخوردمو شنید و خوشش نیومد دهنمو بست و بارها سرم داد زد تا صدامو ببرم و ساکت شم و من هم...ساکت شدم...برای همیشه... ********************* 🌸 𝕨𝕣𝕚𝕥𝕖𝕣'𝕤 𝕔𝕙𝕒𝕟𝕟𝕖𝕝 :@𝚜𝚊𝚋𝚜𝚊𝚋_𝚒𝚗𝚏𝚎𝚛𝚗𝚊𝚕🌸
"Metanoia" [Complete] by RayPer_Fic
47 parts Complete
•¬‌کاپل: کایسو | چانبک •¬‌ژانر: گرگینه ای | ماوراطبیعی | انگست | اسمات •¬‌خلاصه: همه چیز جمع شده بود توی یه رستوران قدیمی که مشتریای ثابت خودش رو داشت و بیشتر اوقات خلوت بود. یه رستوران که به وسیله افراد عجیبی گردونده میشد که فقط به ظاهر میتونستن کنار هم دووم بیارن، چون باطنا هیچکدوم از رازهایی که تو سینه هاشون پنهان کرده بودن حرفی نمیزدن. شرایط برای آشپز و گارسونی که حتی از شنیدن بوی همدیگه نفرت داشتن و با وجود رئیسشون که از قضا یه آلفا بود به سختی کنار هم دووم می آوردن، وحشتناک تر بود. بکهیون سال ها بود که به زندگی بی دردسر انسان ها عادت کرده بود، اما هرگز به بتای رستوران محبوب و ساکتش که حالا تبدیل به جاذب دردسر شده بود عادت نداشت. اول که یک گرگ گند اخلاق عصبی رو به رستورانش کشوند، و حالا هم داشت جون میکند تا از یک خطر بزرگ بغل گوشش جون سالم به در ببره. کی فکرشو میکرد توی رستورانش یه حابل خفته داشته باشه؟! ═ ∘♡༉∘ ═ #Respina🍁
You may also like
Slide 1 of 10
Wildest Dream cover
like a moonlight🌔 cover
Gypsophila [COMPLETED] cover
I can hold you cover
 [ True love ] cover
Chanbaek Oneshots❃ cover
The tormentor[Completed] cover
𝗔𝗞𝗢𝗬𝗔 ᵛᵏ cover
Love in Boardroom cover
"Metanoia" [Complete] cover

Wildest Dream

66 parts Complete Mature

🖤نام فیک: Wildest Dream 🖤نویسنده: Hiru 🖤کاپل: kaisoo,chanbeak(هردو اصلی) 🖤وضعیت: کامل 🖤ژانر:اکشن،رومنس،مافیا،راف،اسمات،جنایی،رازآلود 🖤رده سنی: +18 🖤خلاصه: ♠️کایسو: دو کیونگسو پسر مرموزی که به تازگی توی عمارت کیم مشغول به کار شده و بدون اینکه متوجه بشه کم‌کم دل صاحب اون عمارت رو میبره. اما آیا اون واقعا پسر آروم و خجالتی که کای میشناسه؟ ♣️چانبک: بیون بکهیون پسر یتیمیه که روز هیجده سالگیش میخواد از اونجا فرار کنه اما قبل از اینکه موفق به فرار بشه عده ای مرد مشکی پوش میان و اون رو میبرن به عمارت بزرگ پارک و بعد از اون بیون بکهیون متوجه حقیقتی میشه که..