بالاخره به ویلایی که برای شیش ماه اجاره اش کرده بود ، رسیده بود! البته خودش اجاره نکرده بود ، تو برگه اجاره نامه هم اسمی ازش نوشته نشده بود. به رفیق فابش که جیمین باشه ، گفته بود این کار رو براش بکنه و اون خوشبختانه بدون لج کردن قبول کرده بود ؛ که این یکم عجیب بود. یکی از آرزو هاش همیشه این بود که یه ویلای قشنگ ، دور از شهر که یجورایی وسط جنگل باشه ، داشته باشه. میتونست بگه حالش خوبه و خوشحال که میتونه کلی ویدئو درست کنه و خوش بگذرونه. کاپل : ویکوک زمان اپ : نامشخصAll Rights Reserved
1 part