ین هوای گرگ و میش اسمان توی قایقش نشسته بود و ناامید از گرفتن ماهی به تلاطم امواج دریاچه ماه نگاه میکرد تا اینکه متوجه
پیکری با موهای سفید استخوانی شد ، امکان نداره... ینی درست میدید؟ ...
سال ۱۹۴۲ ...یک سال از اون فاجعه که باعث مرگ معشوقه اش شد گذشت.. این خبر که چانیول با دستای خودش معشوقه اش و کشته توی کل شهر پیچید و چانیول و تبدیل به هیولایی کرد که هیچکس جرئت نزدیک شدن بهش رو نداشت ..
چون میدونستن آدمی که به خاطر قدرت از کسی که دیوونه وار عاشقشه میگذره ،خیلی راحت تر جون بقیه رو میگیره ..
✨ True heir 2 ✨
Couple : Chanbaek ♤ Hunhan ♧
Genre : romance , mystery , angst , smut
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
_ تمام مدت ...تمام مدتی که توی بغل من بودی منو میبوسیدی بهم حرفای عاشقانه میزدی مدام توی ذهنت اونو تصور میکردی اره؟؟
چانیول با عصبانیت توی چهره بکهیون خیره شده بود و کلمات و پشت سر هم ردیف میکرد ..چطور؟؟ اون کوه یخ چطور میتونست یه همچین چیزی رو بهش نسبت بده درحالی که بکهیون حاضر بود جونشو به خاطرش فدا کنه؟؟
بکهیون اشکای صورتش و پاک کرد و لبخند تلخی زد :
_ تو دیوونه شدی چان ...اون زن کاملا مغزتو شستشو داده ..نمیدونی داری چی میگی ...
چانیول خنده هیستریکی کرد و صورت بکهیون و توی دوتا دستاش گرفت و گونه همسرشو با انگشت شست نوازش کرد :
_ من زمانی دیوونه شدم که با تو ازدواج کردم همسر عزیزم ..