School life - Romance - Angst - Smut 🔞🧜🏻♀️ ✾ ڪـــوکــــتـه | تهڪـــوکـــ ✾یـــونمــــــیـن جانگکوک پسریه که تنها عشقش آواز خوندنه ولی مادرش با اینکارش مخالفه! ولی مادرش میفهمه و کلماتی رو به زبون میاره که حتی خودشم پشیمون میشه! " امیدوارم دیگه هیچوقت نتونی آواز بخونی! " اما داستان سه پسر دیگه چی میتونه باشه؟! جیمین ، تهیونگ و یونگی...؟! [✾] تـا وقـتی ڪــه میتونـم آواز بــخونم... بــرامـ مهم نیستـ شبـ ها با سمـ؋ـونیـ گشنگی شکمـم بخوابـم! برامـ مهم نیستـ کـه لباسـ های کهنه و پاره تنم کـنم! برامـ مهم نیستـ مورد تمـسخر دیگرانـ باشم! یا کـه از مادرمـ سیلی بخورم! همـه ایـن درد ها رو تحمل میکنم چون یـه مسکنـــی دارم و اون مسکــن چیزی نیست... جـز آواز خوندنــ ! [✾] ~ تایپ فنفیک : ISFPAll Rights Reserved