•Mianju•
  • Reads 14,272
  • Votes 3,540
  • Parts 43
  • Reads 14,272
  • Votes 3,540
  • Parts 43
Complete, First published Sep 02, 2021
• میانجو
『کاپل: ییژان』
『ژانر: کرایم، انگست』
『نویسندگان: میلین و ایبو』

خلاصه:
هردوی ما مثل تک‌تک افراد دیگه‌ای که روزی روی این زمین زندگی کردن، نقابی به چهره داشتیم اما در مقابل هم مجبور بودیم حتی از چیزی ضخیم‌تر استفاده کنیم تا شاید بتونیم یه روز بیشتر عاشق بمونیم. مدت طولانی‌ای گذشت، نقاب من بی‌اندازه محکم و درخشان بود، باشکوه‌ترین چیزی که هرکسی می‌تونست به عمرش ببینه و هرروز بی‌نظیرتر از قبل می‌شد اما... بالاخره تو شکوندیش. من هیچوقت نمی‌بخشمت.
میانجو یعنی نقاب، کاری می‌کنم هیچوقت از یاد نبریش.
All Rights Reserved
Sign up to add •Mianju• to your library and receive updates
or
#370wangyibo
Content Guidelines
You may also like
𝐌𝐲 𝐃𝐚𝐧𝐠𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐇𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝 by ukiyostory
30 parts Complete
─نام فیکشن: ࿐࿔⛓MY DANGREUS HASBAND⛓࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: رمنس، اسمات، امپرگ ─نویسنده: FatumaHabuya ─مترجم: Sebastian 🐾🍓 ─وضعیت: Full ─شیائو ژان یه مدرس 22 ساله اس و همینطور به عنوان سخنران انگیزشی تو خیلی از دانشگاه ها ، کالج ها ، دبیرستان های مختلف چین کار می کنه. بخاطر ظرافتـش شناخته شده است و همه دوسش دارن اما خب رازهای خاص خودش رو داره. هیچکس خبر نداره که ژان یه مرد متأهل با یه پسر چهار ساله است.هیچکس نمیدونه همسر ژان، مدیرعامل جوون، دیوونه و منفور مجموعه شرکت‌های "لان"ـه. دانشجوها و بقیه ی سخنران ها تصور میکردن که شیائو ژان یه پسر معصوم و باکره است که منتظر از راه رسیدن شریک زندگیـشه.هیچکس نمیدونه با وجود یه شوهر وسواسی ، دیوونه، حسود و دیوونه ی سکس تو خونه چه چیزهایی رو پشت سر گذاشت. با اینکه دو سال از ازدواج اونها میگذشت اما بخاطر امنیت پسر چهار سالشون، جدا از هم زندگـی می‌کردن. ➥All rights reserved to the original author and we are just translator of this work and permission to translating has already got.
You may also like
Slide 1 of 4
My Alpha, My Lord cover
𝐌𝐲 𝐃𝐚𝐧𝐠𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐇𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝 cover
رییس‌ خجالتی (bjyx)✔️ cover
 OK (Completed) cover

My Alpha, My Lord

47 parts Complete Mature

یه ولیعهد امگا که باید با پسرعموی آلفاش که تا حالا ندیدتش ازدواج کنه و پادشاهی رو بهش بده، این تنها راه زنده موندنشه...! ژانر: تاریخی، درام، امگاورس، اسمات کاپل: ییژان ***توجه*** این داستان برداشتی آزاد از رابطه بین کاپل‌هاست و هیچ ارتباطی با واقعیت نداره!🙄 قسمتی از داستان: [لب‌هاش فقط یه نفس با ژان فاصله داشتن که متوقف شد و تو همون حالت آروم گفت: +ژان؟! ژان خجالت‌زده و مست از رفتار ملایم آلفاش گفت: _ب...بله..‌. سر... سرورم؟ +این لب‌ها... قبلا... لمس شدن؟! ژان متعجب و مبهوت گفت: _سر... سرورم... هی...هیچ..‌‌. کس... تا حالا... طوری که شما... لمسم می‌کنید... من رو... لمس... نکرده... با شنیدن این حرف، گرگ ییبو غرش سرشار از غروری کرد ‌که گرگ ژان رو خوشحال می‌کرد...]