[ A Flower In My Heart ]
  • Reads 13,485
  • Votes 3,308
  • Parts 34
  • Reads 13,485
  • Votes 3,308
  • Parts 34
Complete, First published Sep 02, 2021
[ Completed ]
( فصل دوم فیکشن look like a rose)

وقتی که برف می باره ، وقتی که درخت ها شکوفه می دن ، وقتی برگ ها روی زمین می افتند ، وقتی بارون می باره  من به تو فکر می کنم .
وقتی که کنارم نیستی گذر زمان هیچ معنایی نداره ،  وقتی که نیستی  بهار و زمستونی  برای من وجود نداره .

تو گرمای زندگی منی ، سرما با تو برای من معنی پیدا می کنه .
زمستون من کنار تو رنگ سفید به خودش می گیره ، بهار من با تو  پر از شکوفه های صورتی می شه .

من بدون تو مثل مردابی هزار ساله می مونم که سال هاست از دور به صدای رودخانه گوش می ده .

می خوام بدونی که من نمی خوام اون مرداب گندیده باشم ، من می خوام اون  ماهی ای باشم که توی رودخانه  شنا می کنه  .

لطفا برگرد و  دوباره دستم رو بگیر ، این بار من تا آخر دنیا کنارت شنا می کنم .
 

قسم می خورم .
All Rights Reserved
Sign up to add [ A Flower In My Heart ] to your library and receive updates
or
#9کوکگی
Content Guidelines
You may also like
ENCOUNTER by ukiyostory
52 parts Complete
─نام فیکشن:࿐🐺ENCOUNTER🐺࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: امپرگ، اسمات، خون‌آشامی گرگینه‌، رومنس، فانتزی ─نویسنده: ᴋɪᴍɴɪᴇʟʟᴇ88 ─مترجم: ꜱᴇʙᴀꜱᴛɪᴀɴ ─روز آپ: 5 شنبه ─یک بار ییبوی ده ساله توله گرگی رو دید که داشت وارد جنگل می‌شد، تا زیر نور ماه کامل دنبالش کرد و وسط راه متوقف شدن. توله گرگ متوجه حضورش نشده بود و به بچه‌ آدمیزاد زیبایی تبدیل شد. روز بعد، دوباره همون اتفاق افتاد. این اتفاق تا چند روز بعد ادامه پیدا کرد تا اینکه یک روز دیگه ازش خبری نشد. پسر تا دیروقت منتظر موند اما حتی پرنده هم پر نمی‌زد. بعد از برگشت به خونه‌‌، مادرش رو مجروح و جنازه‌ی پدرش رو روی زمین دید. بعد مشخص شد که گرگینه‌ها به اونها حمله کردن. از اونموقع از تمام گرگینه‌ها متنفر شد اما نتونست پسربچه‌ی زیبایی که وسط جنگل دیده بود رو جز اونها قراره بده. بعد از گذشت 12 سال، همینطور که کینه‌ی دیرینه‌‌ای که نسبت به گرگینه‌ها داشت تو دلـش حمل می‌کرد، بین خوناشام‌ها تبدیل بهترین قاتل گرگینه‌ها شد، قاتلی که هیچوقت نه دست پلیس‌های آدمیزاد بهش رسید و نه دست گرگینه‌ها. اما یک روز بهش ماموریت داده شد تا یه گرگینه رو بکشه، یه گرگینه‌ی درجه‌ یک که خیلی از اونها رو کشته بود. اما ییبو موفق به انجام مامویتش میشه؟! ➥All rights reserved to the original
●•°○I Sold My Virginity Online○°•● by _YourMy24_
14 parts Complete
چانیول رییس یک کمپانی بزرگ به اختلال شدید OCD (وسواس) مبتلاست و به علت همین بیماری با وجود تمایل شدیدش تا به حال نتونسته با کسی رابطه ی جنسی داشته باشه . از اونجایی که گرایش جنسی اون به جنس موافقه ، با راهنمایی های دکترش به این نتیجه میرسه که بهتره سکس رو از یک پسر باکره شروع کنه . پسری که مطمئنه سالمه و بیماری خاصی نداره . تا کم کم بتونه به ترسش غلبه کنه .‌ چانیول به دنبال یک پسر باکره میگرده اما پیدا کردنش آسون نیست . چون چانیول به دنبال عشق نیست و میخواد در ازای پرداخت پول مدت کوتاهی رو با اون پسر باشه . پیدا کردن یک هرزه ی باکره از اون چیزی که فکر میکنه سختتره خیلی سختتر . تا اینکه یک شب در صفحات پورنی که تقریبا هر روز با اونها خودارضایی میکنه یک آگهی میبینه .‌ پسری که حاضر به فروش باکرگیش به مبلغ خیلی گزافیه . توضیح : خلاصه ی داستان ممکنه خیلی سکسی و بالای هجده به نظر برسه اما در حقیقت شبیه به بقیه ی فیکهای منه و از حد معمول قرار نیست خارج بشه .
Shine in the dark by haniehislamy
37 parts Ongoing
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : 1 : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، انمیز تو لاورز ، اسمات 2 : تراژدی ، انگست ، دارک رمنس 3 : سفر در زمان ، رمنس ، هپی اند (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخش
You may also like
Slide 1 of 10
Anathema | Namgi, KookJin cover
𝐵𝐿𝑈𝐸 𝑊𝑂𝐿𝐹 cover
20cm [Yeonbin]~|completed  cover
ENCOUNTER cover
stalker|kookmin cover
seven⁷ cover
A Bitch  cover
𝖮𝖼𝖾𝖺𝗇 𝖤𝗒𝖾𝗌 cover
●•°○I Sold My Virginity Online○°•● cover
Shine in the dark cover

Anathema | Namgi, KookJin

17 parts Complete

تو دنیایی که بدون ماسک اکسیژن نمیشه نفس کشید نامجون که موهای عجیبش رنگ فیروزه ای دارن ... یه روز پسری رو میبینه که بدون ماسک اکسیژن بهش زل زده... این داستان توی یک دنیای تخیلی و زمان تخیلی اتفاق می افته اما میشه گفت این زمان تخیلی، از زمان فعلی دنیای ما جلو تره. اگر براتون راحت تره، چیزی حدود 250 سال جلو تر از زمان حال خودمون تصورش کنید.